فارسی

جنگ تغییر رژیم در سوریه

گذشت زمان هدف اصلی جنگ افروزی دولت اوباما را بیش از پیش آشکار می کند؛ براندازی رژیم حامی روسیه و ایران در سوریه و ایجاد دولت دست نشانده ایالات متحده. کمپین مبارزه با داعش (دولت اسلامی عراق و سوریه) پوششی است در پیاده سازی جنگ علیه دمشق که در سپتامبر گذشته متوقف شد که درعین حال، سیطره آمریکا بر عراق را نیز تقویت می کند.

داعش که محصول مداخلات امپریالیستی ایالات متحده در عراق، لیبی و سوریه است، بهانه ای دیگر برای تجاوزات آمریکا در خاورمیانه به دست داده است. ائتلافی از دولت ها به سرکردگی واشنگتن علیه رژیم سوریه و متحد آن ایران صورت گرفته است _ در اعلامیه روز جمعه ی وزیر امورخارجه امریکا، جان کری نیز اذعان شد که امریکا درصدد است تا ایران و سوریه را از مذاکرات سیاسی روز دوشنبه پاریس کنار گذارد.

عربستان سعودی نقش کلیدی را در این ائتلاف ایفا می کند تا اهداف واقعی جنگ را پسِ سیمای جهادی داعش پنهان کند. سعودی ها همواره از بزرگترین حامیان داعش بوده اند و با همکاری دیگر شیخ نشین های خلیج فارس و سیا منابع مالی و تسلیحاتی آن را فراهم کرده اند. ریاض با تلخی، دولت اوباما را به خاطر صرف نظر از جنگ با سوریه در سال گذشته سرزنش کرد. حذف اسد، برای عربستان، نخستین گام اساسی در سرنگونی رژیم شیعه در ایران است.

ابراز نگرانی محافل رسمی درباره دشواری ایجاد مخالفان"میانه رو" در سوریه که شالوده ی ارتش نیابتی در برابر داعش باشد، بازتاب این واقعیت است که عملا چنین مخالفانی در سرزمین سوریه وجود ندارند.

نیویورک تایمز، روز جمعه با انتشار مقاله ای اذعان کرد که نیروهای"یاغی" که واشنگتن برچسب میانه رو بر آن ها زده است در بسیاری موارد همان چشم انداز افراطیِ اسلام گرایِ داعش را دنبال می کنند، و حتی شبه نظامیان کمابیش سکولار آن در کنار جبه النصره، شاخه القاعده در سوریه که در لیست سازمان های تروریستی وزارت امور خارجه ایالات متحده قرار دارد، جنگیده اند.

تایمز به نقل از آرون لوند از بنیاد صلح جهانی عنوان می کند "نمی توان یک گروه شورشی شسته و رفته، پاک و سکولار یافت که به حقوق بشر احترام می گذارد و منتظر و آماده است. جنگ بسیار کثیفی است و باید برای هر آنچه رخ می دهد آماده شد."

رایان کراکر، سفیر سابق ایالات متحده در عراق و سوریه است اذعان می دارد که " هر کاری که لازم است باید انجام داد تا دریابیم مخالفان غیر داعشی کدام اند. صادقانه بگوییم، "هیچ نشانه ای در دست نیست. "

نشانه ای در کار نیست چراکه شورش ضد اسد با حمایت مالی و تسلیحاتی واشنگتن و متحدان آن میسر شد، جنبشی ارتجاعی و مورد حمایت امپریالیسم که تحت سیطره عناصر مرتبط با القاعده است و داعش قدرتمند ترین آن است.

جنگ اعلام شده ی پیش رو، محصول برنامه ریزی فشرده ای دور از چشم مردم آمریکا، از زمان کناره گیری حقارت بار از جنگ در سپتامبر گذشته است. بریتانیا از جنگ قریب الوقوع کنار کشید و ایالات متحده دیگر قادر نبود پایگاه قابل اتکایی از حمایت بین المللی را شکل دهد. واشنگتن از درون ترک برداشته بود، بخشا به دلیل مخالفت روسیه با جنگ و احتمال یک درگیری گسترده تر. و در عین حال، اقدام نظامی به هیچ وجه با حمایت مردمی همراه نمی شد.

19 سپتامبر گذشته تارنمای جهانی سوسیالیستی سخنرانی را از رئیس هیئت تحریریه بین المللی خود دیوید نورث منتشر کرد:

به نظر می رسد که تهدید قریب الوقوع مداخله نظامی گسترده آمریکا فروکش کرده است. اما تعویق جنگ از احتمال وقوع آن نمی کاهد، در واقع، وقوع جنگی گسترده اجتناب ناپذیر است. چنان که اظهارات ستیزجویانه واشنگتن روشن می کند "گزینه نظامی" همچنان روی میز است. تنها سوریه، هدف این تهاجم نظامی نیست. عملیات آمریکا علیه سوریه زمینه ای برای برخورد با ایران می آفریند. و حتی فراتر از آن، منطق تحرک امپریالیسم آمریکا برای سلطه جهانی منجر به رویارویی با روسیه و چین خواهد شد. تضاد منافع میان قدرت های بزرگ امپریالیستی را نمی توان فراموش کرد، مانند تضاد امریکا و آلمان که شاید تحت شرایطی خاص به نبرد نظامی جهانگستری بیانجامد.

این تحلیل کاملا به اثبات رسیده است. داعش، به راحتی شرایط تجدید تحرکات جنگی علیه سوریه را برای واشنگتن فراهم آورده است، از جمله تدارک خوراک تبلیغاتی برای آمریکا، ولو به طور موقت، سربریدن وحشیانه دو خبرنگار امریکایی احساسات ضد جنگ را فروکاسته است.

آمادگی واشنگتن در به راه اندازی جنگی دیگر برای یک دوره زمانی نامشخص در گفته های آنتونی کوردزمن مفسر پرنفوذ مرکز مطالعات استراتژیک و جهانی نمایان است.

کوردزمن می نویسد: "رئيس جمهور، در حال حاضر تا حدی در دام اظهارنظر غلط پیشین خود در مورد عدم وجود یک استراتژی واحد در امریکا افتاده است. اگر نگاهی به جدول زمانی اقدامات امریکا بیاندازیم خواهیم دید که او در حال حاضر، رسما یک استراتژی واحد را اعلام کرده است که ایالات متحده نه تنها در ماه جولای آن را توسعه داد بلکه بخشا از دسامبر 2013 که دولت اسلامی توفیقاتی کسب کرد عملیاتی شده بود."

دسامبر 2013، را باید آغاز ناآرامی ها در کیف دانست که تحت حمایت آمریکا و آلمان و به رهبری نیروهای مسلح نئو فاشیستِ حزب سوبودا و جناح راست، در عرض دو ماه، منجر به سرنگونی دولت طرفدار روسیه و روی کار آمدن یک رژیم ضد روسی خودسر شد. واشنگتن به طور مستمر این رویارویی ها را به سمت درگیری های مسلحانه کشاند تا روسیه را ضعیف و منزوی سازد.

این بحران و تحرکات جنگ طلبانه در برابر روسیه، بدون شک به برنامه جنگ در سوریه پیوند خورده است؛ تنها متحد روسیه در جهان عرب و منطقه ی استقرار ناوگان دریایی روسیه.

جنگ پیش رو، از رونده فزاینده تجاوز امپریالیستی امریکا در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن حکایت دارد. کوردزمن یک روز پس از سخنرانی اوباما، رئوس دیدگاه طبقه حاکم امریکا از جنگ مداوم، و به اوج رسانی تخاصمات با دولت هایِ مجهز به سلاح هسته ایِ روسیه و چین را چنین ترسیم می کند.

" تهدید جدی جهادی گری و افراط گرایی خشونت آمیز را به احتمال زیاد سال های متمادی باید تحمل کرد، تهدیدی که از مراکش تا فیلیپین و از جنوب صحرای آفریقا تا روسیه و چین را زیر چتر خود می گیرد" کوردزمن می نویسد "شاید جنگ طولانی در همه این مناطق درنگیرد، اما موجی از بی ثباتی های خشونت بار نه تنها استثنا نخواهد بود که به جریان غالب بدل خواهد شد."

این چرخش به جنگ های بی پایان تنها وقتی که در یک بافت تاریخی گسترده تر قرار می گیرد قابل درک است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بدست بوروکراسی استالینیستی با جنگ اول خلیج فارس از 1990-1991 همزمان بود. این یورش سرآغاز دورانِ نوین امپریالیسم جهانی بود.

دهه های بعد، بشریت شاهد جنگ امپریالیستی و یورش های نظامی پی در پی امریکا بود. عراق (سه بار)، سومالی، هائیتی، سودان، صربستان، افغانستان، پاکستان، لیبی، سوریه و یمن در شمار کشورهای مورد تهاجم اند. با حذف اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک عامل بازدارنده، امپریالیسم آشکارا ماهیت خود را به نمایش گذاشته است که به قول لنین، در پی تحمیل شکل جدیدی از استعمار است. 

طبقه حاکم امریکا با دستورکار اساسا مشابه با جنگ اول خلیج فارس در23 سال پیش، در پی کنترل بر منابع انرژی گسترده خاورمیانه و تبدیل آن به منطقه نمایش های نظامی و سیاسی خود برای فتح و غارت سراسر جهان است.