فارسی
Perspective

طبقه کارگر، مبارزه با بربریت سرمایه داری و ساختن حزب جهانی انقلاب سوسیالیستی (قسمت سوم)

این بخش سوم از یک مجموعه چهار قسمتی است. خش اول در ۳ ژانویه، بخش دوم در ۴ ژانویه و بخش چهارم در ۶ ژانویه منتشر شد.

تجدید حیات راست افراطی و فروپاشی جهانی دموکراسی

۱.  درست همانطور که نسل کشی آشکارا به عنوان ابزاری برای سیاست در حمله تحت حمایت امپریالیستی اسرائیل به غزه پذیرفته می شود و مرگ جمعی در واکنش طبقه حاکم به بیماری جهان گیر عادی سازی شده است، جنبش های فاشیستی و اقتدارگرا دوباره بخشی از چشم انداز سیاسی متداول در سراسر جهان هستند. در غیاب هرگونه واکنش واقعی ضد سرمایه‌داری از سوی سازمان‌های طبقه متوسط و شبه چپ به تشدید بحران اقتصادی و استانداردهای زندگی رو به وخامت، راست افراطی در حال  کسب دست‌آوردهای سیاسی است.

۲. در روزهای آغازین سال جدید ۲۰۲۴، اظهار نظر ها در رسانه های بورژوایی در مورد موقعیت پرمخاطره اشکال حکومت دموکراتیک تکثیر یافته است: «سالی برای موفقیت یا شکست دموکراسی در سرتاسر جهان،» (مجله تایم); «۲۰۲۴ موجی از انتخابات با دموکراسی جهانی در رای گیری را به همراه دارد» (واشنگتن پست); «۲۰۲۴ می تواند سال بسیار سختی برای دموکراسی باشد» (نیویورکر);«چرا ۲۰۲۴ می تواند بزرگترین سال برای دموکراسی باشد» (اکونومیست); و «آیا دموکراسی می تواند در سال ۲۰۲۴ زنده بماند؟» (فایننشال تایمز).

۳. اظهار نظر ها خاطرنشان میکنند  که در سال ۲۰۲۴، بین ۷۰ تا ۸۰ انتخابات جداگانه در سراسر جهان برگزار خواهد شد که حدود ۴.۲ میلیارد نفر یا بیش از نیمی از جمعیت جهان در آن شرکت خواهند کرد. این شامل انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، همراه با انتخابات در هند، اتحادیه اروپا، بریتانیا، مکزیک، اندونزی، بنگلادش، آفریقای جنوبی و ده ها کشور دیگر است.

۴. در بحبوبه این انتخابات، چارچوب نهادهای دموکراتیک بورژوازی در حال فروپاشی است. پست می‌نویسد: « جامعه‌ پس از جامعه، ارزش‌های غیر لیبرال و سیاستمدارانی که آنها را مشتاقانه می پذیرند مقبول تر میشوند. فایننشال تایمز می‌نویسد:  «به نظر می‌رسد که بسیاری از دولت‌های منتخب در صدد تضعیف اصول اصلی پروژه دموکراتیک، از آزادی مطبوعات گرفته تا استقلال نهادهایی مانند قوه قضائیه و توانایی احزاب مخالف برای رقابت منصفانه با تشکیلات حاکم هستند.» « بنا به  پروژه وضعیت جهانی دموکراسی مؤسسه بین‌المللی دموکراسی و کمک‌های انتخاباتی سوئد، سال ۲۰۲۳ ششمین سال متوالی بود که در آن دموکراسی در نیمی از همه کشورها تنزل یافت، طولانی‌ترین عقب‌نشینی از زمان شروع آرشیو آنها در سال ۱۹۷۵.»

۵. با این حال، هیچ کجای رسانه های سرمایه داری، هیچ تحلیل تاریخی آگاهانه ای از فرایندهای زیربنایی سیاسی این «بحران دموکراسی» وجود ندارد، چه رسد به بررسی عوامل اجتماعی بنیادی در پشت رانش به سوی دیکتاتوری و استبداد.

۶. قدرت گرفتن راست افراطی یک پدیده جهانی است. انتخابات امسال ایالات متحده تنها سه سال پس از کودتای فاشیستی ۶ ژانویه ۲۰۲۱ برگزار می شود. ترامپ، مدعی اصلی نامزدی حزب جمهوریخواه، در حال حاضر در نظرسنجی ها در همه رقابت ها از بایدن پیشی گرفته است. نظرسنجی‌های کنونی برای انتخابات اتحادیه اروپا در ژوئن، نشان می‌دهد که گروه راست افراطی هویت و دموکراسی، که شامل حزب اتحاد ملی (Rassemblement National ) مارین لوپن در فرانسه و حزب فاشیست آلترناتیو برای آلمان (AfD) می‌شود، کرسی های کافی را به دست خواهد آورد تا سومین یا چهارمین حزب بزرگ در پارلمان اتحادیه اروپا شود.

۷. نوامبر سال گذشته شاهد انتخاب شخصیت تلویزیونی فاشیست خاویر مایلی در آرژانتین و اعتلای حزب ضد اسلامی آزادی (PVV) گیرت ویلدرز در هلند، که پس از انتخابات دسامبر به قوی ترین نیرو در سیاست هلند تبدیل شد بود. نخست وزیر ایتالیا جورجیا ملونی است که در سال ۲۰۲۲ انتخاب شد و شجره سیاسی او مستقیماً به موسولینی می رسد. در هند، نخست وزیر نارندرا مودی و حزب فاشیست بهاراتیا جاناتا (BJP) پس از پیروزی در انتخابات ایالتی در ماه دسامبر، انتظار می رود برای سومین بار پیروز شوند.

۸. از نظر سیاسی، ظهور احزاب و افراد فاشیست به مراتب کمتر یک جنبش توده ای از پایین است تا  نتیجه چرخش جهانی طبقه حاکمه به راست. برچسب آنها هرچه که باشد − سوسیال دموکرات، دموکرات، کارگر یا محافظه کار − سیاست های تشکیلات حزبی آنها اساساً یکسان است: کاهش کلان هزینه های اجتماعی و افزایش هزینه های نظامی، همراه با حمایت از جنگ ایالات متحده و ناتو علیه روسیه در اوکراین و نسل کشی اسرائیل در غزه.

۹. همزمان، احزاب مستقر سرمایه داری به طور فزاینده ای برنامه و سیاست های فاشیستی ها را اتخاذ می کنند. سال با تصویب «سیستم پناهندگی مشترک اروپا» (CEAS)، توسط نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا به پایان رسید که حق پناهندگی را لغو می کند، دژ اروپا را گسترش می دهد و اخراج دسته جمعی و بازداشت پناهندگان را در آنچه که به مثابه اردوگاه های کار اجباری است تصویب میکند. 

۱۰. این چرخش به راست شامل احزاب اسمی «چپ» نیز می‌شود: سیریزا در یونان، که در سال ۲۰۱۵ با وعده پایان دادن به ریاضت‌های تحت حمایت صندوق بین‌المللی پول به قدرت رسید اقدامات ریاضتی عمیق‌تری نسبت به سلف خود را به اجرا درآورد; کوربینیسم در بریتانیا، که برای هدایت مخالفان در پشتیبانی از حزب کارگر فعالیت می کرد، منجر به ارتقا کایر استارمر و اخراج خود کوربین از حزب شد; حزب چپ آلمان، که سیاست های دست راستی آن منجر به سقوط حمایت در میان کارگران و جوانان شده است.

الیگارشی و نابرابری اجتماعی

۱۱. زیربنای این فرآیندهای سیاسی، فرآیندهای اساسی تر اجتماعی است. تروتسکی در توضیح بحران دموکراسی بورژوایی در دوره بین جنگ جهانی اول و دوم، دموکراسی را به «سیستمی از کلیدهای ایمنی و قطع کننده مدار برای محافظت در برابر جریان  بیش از حد مبارزات ملی یا اجتماعی... تحت تاثیر تضادهای طبقاتی و بین المللی بسیار تشدید یافته تشبیه کرد که کلیدهای ایمنی دموکراسی یا می پرند یا منفجر می شوند. این همان چیزی است که اتصال کوتاه دیکتاتوری نشان دهنده آن است.»

۱۲. تضادهای بین‌المللی که کلیدهای ایمنی دموکراسی را مختل میکنند، همان تضاد هایی هستند که زمینه ساز گسترش منازعه جهانی و عادی‌سازی نسل‌کشی به عنوان ابزار سیاست خارجی میباشند. همانطور که لنین توضیح داد، امپریالیسم «ارتجاع تمام عیار» است. سرمایه مالی، هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی خود، «نه برای دموکراسی، بلکه برای دیکتاتوری تلاش می‌کند.» فرمانبرداری تمامی جامعه از سیاست جنگ بی پایان نه تنها مستلزم انحراف منابع اجتماعی برای تامین مالی بودجه های نظامی به سرعت در حال افزایش، بلکه مستلزم اقدامات مستقیم تر برای سرکوب مخالفان ضد جنگ در داخل است.

۱۳. تضادهای طبقاتی اساسی که اشکال حکومت دموکراتیک را تضعیف می کند بیش از هر چیز در رشد شدید نابرابری اجتماعی آشکار می شود. جامعه سرمایه داری شکل یک الیگارشی را به خود گرفته که در آن تمامی زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توسط نخبگان کوچکی کنترل می شود. به تمثیل دیگر، تمرکز شدید ثروت مانند یک غده کنترل نشده پخش می شود و همه نهادهای دولتی، دادگاه ها و رسانه ها را آلوده می کند.

۱۴. طبق گزارش آکسفام، در سطح جهانی، در حال حاضر یک درصد ثروتمندترین جمعیت تقریباً نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، در حالی که ۵۰ درصد فقیرترین آنها فقط ۰.۷۵ درصد از ثروت جهان  را در اختیار دارند. تروت تنها ۸۱ میلیاردر بیشتر از ثروت نیمی از مردم جهان است.

۱۵. پایگاه داده نابرابری جهانی (WID) که توسط توماس پیکتی، امانوئل سائز و گابریل زوکمن تاسیس شده، برآورد کرده که ثروت متعلق به ۰.۰۱ درصد ثروتمندترین جمعیت (امروزه تقریباً ۸۰۰٫۰۰۰ نفر) از ۸ درصد در سال ۱۹۹۵ به ۱۲ درصد در امروز افزایش یافته است. امروز اختلاف ثروت بین ۰.۰۱ درصد بالا و ۵۰ درصد پایین ۵۰ درصد بیشتر از آنچه در سال ۲۰۰۸ بوده است. نابرابری درآمد نیز در حال افزایش است. ۱۰ درصد ثروتمندترین جمعیت جهان بیش از نیمی (۵۲ درصد) از کل درآمد جهانی را به خود اختصاص می دهند، در حالی که نیمه پایینی فقط ۸.۵ درصد را به خود اختصاص می دهند.

۱۶.  بنا بر آخرین «گزارش نابرابری جهانی ۲۰۲۲» موجود:

 مولتی میلیونرهای جهانی در چند دهه گذشته سهم نامتناسبی از رشد ثروت جهانی را به خود اختصاص داده اند: ۱ درصد برتر، ۳۸ درصد از رشد کل ثروت انباشته شده از اواسط دهه ۱۹۹۰ را به خود اختصاص داده اند، در حالی که ۵۰ درصد پایین تنها ۲ درصد از آن را تصاحب کرده اند. این نابرابری از نابرابری جدی در نرخ رشد توزیع ثروت بین بخش های بالا و پایین ناشی می شود. ثروت ثروتمندترین افراد روی زمین از سال ۱۹۹۵ بین ۶ تا ۹ درصد در سال افزایش یافته است، در حالی که میانگین ثروت ۳.۲ درصد در سال افزایش داشته است. از سال ۱۹۹۵، سهم میلیاردرها از ثروت جهانی از ۱ درصد به بیش از ۳ درصد رسیده است. این افزایش در طول بیماری جهان گیر کووید تشدید شد. در واقع، سال ۲۰۲۰ بیشترین افزایش در سهم میلیاردرهای جهانی از ثروت را رقم زده است.

۱۷. ایالات متحده میزبان بالاترین تمرکز میلیاردرهای جهان است که بنابر «آمریکایی های برای عدالت مالیاتی»، ثروت جمعی آنها در نوامبر ۲۰۲۳ به ۵.۲ تریلیون دلار رسیده که بالاترین میزان ثبت شده تا کنونی است. در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۳، ۱۰ درصد بالای جمعیت ایالات متحده دو سوم کل ثروت را در اختیار داشته اند، در حالی که نیمه پایین تنها ۲.۶ درصد ثروت را در اختیار داشته اند.

۱۸. مارکس خاطرنشان کرد که: «انباشت ثروت در یک قطب،» همزمان «انباشت فلاکت، عذاب مشقت، بردگی، جهل، سبعیت، انحطاط ذهنی در قطب مخالف است.» حدود ۷۰۰ میلیون نفر یا تقریباً ۹ درصد از جمعیت جهان، از جمله ۳۳۳ میلیون کودک، در شرایطی که سازمان ملل متحد آن را به عنوان فقر شدید تعریف می کند، با کمتر از ۲.۱۵ دلار در روز گذران می کنند.

۱۹. انباشت ثروت شخصی، در حالی که به خودی خود بسیار مهم است، در درجه دوم اهمیت قرار دارد و مرتبط با تمرکز قدرت اقتصادی در تعداد معدودی از شرکت های غول پیکر متعلق به نخبگان حاکم سرمایه داری است. 

۲۰. مقیاس منابع کنترل شده توسط بانک ها و موسسات مالی غول پیکر بی نهایت بزرگ است. در سال ۲۰۲۳، جی پی مورگان چیس (مدیر عامل جیمی دیمون) پس از تصاحب بانک جمهوری اول با ۳.۷ تریلیون دلار دارایی (بیش از تولید ناخالص داخلی بریتانیا) به بزرگترین بانک جهان تبدیل شد. شرکت‌های سرمایه گذاری خصوصی غول‌پیکر مانند ونگارد (دارایی‌های تحت مدیریت، ۷.۷ تریلیون دلار) و بلک راک (۹.۴ تریلیون دلار) بخش‌های بزرگی از اقتصاد را از طریق دارایی‌های خود کنترل می‌کنند. وانگارد به تنهایی بزرگترین سهامدار ۳۳۰ شرکت در اس اند پی ۵۰۰ است، در حالی که بلک راک سرمایه گذار شماره یک در ۳۸ شرکت دیگر است.

۲۱. افزایش شدید شاخص سهام اس اند پی ۵۰۰ در سال ۲۰۲۳ تحت تاثیر هفت شرکت فناوری بوده است: آمازون، اپل، آلفابت (گوگل)، پلتفرم متا (فیس بوک و اینستاگرام)، مایکروسافت، نویدیا و تسلا. مجموع ارزش بازار آنها تنها در سال گذشته ۵.۲ تریلیون دلار افزایش یافته که بیش از ۶۰ درصد از کل افزایش ۸.۲ تریلیون دلاری اس اند پی ۵۰۰ را شامل می شود. تنها چهار سرمایه‌گذار در این سهام - جف بزوس (آمازون)، مارک زاکربرگ (متا)، ایلان ماسک (تسلا) و مدیر سرمایه‌گذاری خصوصی ونگارد − از دارایی‌های خود ۴۹۱ میلیارد دلار درآمد کسب کرده اند. بر اساس گزارش فوربس، نیمی از افزایش ثروت میلیاردرهای ایالات متحده در سال گذشته ناشی از افزایش سهام فناوری بوده است و هشت میلیاردر فناوری ثروت خود را حداقل ۱۰ میلیارد دلار افزایش داده اند.

۲۲. این شرکت‌ها و صاحبان آن‌ها قدرت بسیار زیادی از طریق اینترنت و رسانه‌های اجتماعی اعمال میکنند، به‌ویژه پس از خرید توییتر/ایکس توسط ماسک در سال ۲۰۲۲. آنها ارتباط نزدیکی با دولت دارند و از کنترل خود بر ارتباطات برای سانسور دیدگاه‌های مخالف و ضد جنگ استفاده می‌کنند. وب‌سایت جهانی سوسیالیستی به طور مرتب در نتایج جستجو برای عبارات کلیدی تنزل رتبه می‌یابد، روندی از سانسور که ابتدا در سال ۲۰۱۷ افشا شد و تا کنون ادامه داشته است.

۲۳. این پویایی اجتماعی در همه کشورهای امپریالیستی و همچنین قدرت های کوچکتر وجود دارد. ثروتمندترین مرد آسیا در حال حاضر موکش آمبانی از هند (با دارایی خالص ۱۰۰ میلیارد دلار)، یکی از حامیان اصلی مودی است که ثروتش پس از پیروزی حزب بهاراتیا جاناتا (BJP ) در انتخابات ایالتی در دسامبر به شدت افزایش یافت. ثروت آمبانی از کنترل او بر صنایع اتکایی (Reliance )، بزرگترین شرکت هند از نظر کل ارزش سهام ناشی شده است، مجموعه ای با واحد های تجاری بزرگ در انرژی، خرده فروشی، مخابرات و نساجی. ثروتمندترین فرد در مکزیک کارلوس اسلیم (با ارزش خالص ۱۰۵ میلیارد دلار) است که بخش های بزرگی از اقتصاد مکزیک را از طریق مجموعه  تولیدی گروپو کارسو و سایر سرمایه گذاری ها کنترل می کند.

۲۴. اینها نیروهایی هستند که اکسیژن دموکراسی را در سراسر جهان می مکند. این ایده که حقوق اساسی دموکراتیک را می توان بدون پرداختن به نیروهای اقتصادی و منافع زیربنایی فعال حفظ کرد، خیال پردازی واهی است.

بحران دموکراسی آمریکا و انتخابات ۲۰۲۴

۲۵. این فرآیندها در هیچ کجا به اندازه ایالات متحده، اتاق کنترل امپریالیسم جهانی و مرکز جهانی سرمایه مالی مشهود نیست. مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴ در زیر سایه کودتای فاشیستی ۶ ژانویه ۲۰۲۱، که طی آن دونالد ترامپ تلاش کرد تا تاییدیه کنگره مبنی بر شکست خود در انتخابات به بایدن را متوقف، قانون اساسی را لغو و یک دیکتاتوری شخصی ایجاد کند صورت میگیرد.

۲۶. در بیانیه خودش که یک روز پس از کودتا منتشر شد، وب سایت جهانی سوسیالیستی نوشت که این یک نقطه عطفی در تاریخ ایالات متحده بود:

تجلیل های دیرینه شکست ناپذیری و نامتناهی بودن دموکراسی آمریکایی به عنوان یک افسانه سیاسی توخالی کاملاً افشا و بی اعتبار شده است. عبارت عوام پسند «اینجا نمی‌تواند اتفاق بیفتد،» برگرفته از روایت تخیلی منصفانه مشهور سینکلر لوئیس از ظهور فاشیسم آمریکایی، قاطعانه بر رویدادها غلبه کرده است. نه تنها یک کودتای فاشیستی می تواند در اینجا اتفاق بیفتد. در اینجا، در بعد از ظهر ۶ ژانویه ۲۰۲۱ رخ داده است.

علاوه بر این، حتی اگر تلاش اولیه به هدف خود نرسیده باشد، دوباره اتفاق خواهد افتاد.

۲۷. در ماه‌های منتهی به کودتا و پس از آن، وبسایت جهانی سوسیالیستی توطئه گسترده در پشت شورش فاشیستی را مستند کرد، که در آن یورش به ساختمان کنگره، به اصرار ترامپ، تنها مرحله نهایی بود.در این توطئه نه تنها رئیس جمهور فعلی، بلکه اکثریت رهبری حزب جمهوری خواه و بخش های قابل توجهی از دستگاه نظامی- پلیس و قوه قضاییه دست داشتند.

۲۸. هیچ نهادی از تشکیلات سیاسی فعالانه با تلاش برای استقرار دیکتاتوری که بسیار نزدیک به موفقیت بود مخالفت نکرد. ارتش و گارد ملی در حالی که اوباش فاشیست ترامپ ساختمان کنگره را تصرف کردند و به دنبال گروگان ها بودند، هیچ اقدامی نکردند. حزب دموکرات در جریان کودتا چیزی نگفت و خود بایدن ساعت‌ها منتظر شد تا سرانجام درخواستی رقت‌انگیز صادر کند تا ترامپ به تلویزیون ملی برود و آن را لغو کند.

۲۹. اطلاعات قابل توجه منتشر شده در مورد رویدادهای ۶ ژانویه در سه سال گذشته این ارزیابی از آنچه که رخ داده است را تأیید می کند. شرایط اجتماعی و سیاسی که باعث کودتا شد، تنها در خلال دوره مابینی تشدید شده اند.

۳۰. انتخابات ۲۰۲۴ در شرایط بحران سیاسی وجودی و فروپاشی تمام نهادهای دستگاه دولتی برگزار می شود. مشخص نیست که انتخابات، حتی با فرض برگزاری آن طبق برنامه، نتیجه ای به همراه داشته باشد که مشروعیت آن توسط حزب بازنده پذیرفته شود.

۳۱. با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۲۳، دادگاه عالی در کلرادو و وزیر امور خارجه ایالت مین هر دو حکم دادند که ترامپ به دلیل اقدامات ضد قانون اساسی خود در ۶ ژانویه نمی تواند در رای گیری شرکت کند، در حالی که مقامات ایالت های تحت کنترل جمهوری خواهان در اقدامی تلافی جویانه  تهدید به برکناری بایدن کردند. ایالت تگزاس دست به  اقداماتی زده که علنا اختیارات قانون اساسی دولت فدرال برای تعیین سیاست مهاجرت  را به چالش می کشد. چالش مشابه با نتیجه انتخابات نوامبر و نه فقط در تگزاس کاملاً ممکن است.

۳۲. گرایش های مقطعی تشدید شونده تهدید می کنند که کل توافق پس از جنگ داخلی را که که اقتدار یکپارچه دولت فدرال بر ایالت های جداگانه را دوباره برقرار کرد متلاشی کند. شایان ذکر است که در سال ۱۸۶۰ لینکلن در هیچ یک از ایالت های جنوبی  رای گیری شرکت نکرد. تصمیم هفت ایالت جنوبی برای جدایی و تشکیل ایالات کنفدراسیون آمریکا، قبل از آغاز به کار لینکلن، وقایعی را به دنبال داشت که چند ماه بعد به وقوع جنگ داخلی منجر شد.

۳۳. البته منازعاتی که ساختارهای سیاسی موجود را از هم می پاشد، بین جناح های مترقی و مرتجع طبقه حاکم نیست. دموکرات ها و جمهوری خواهان دو جناح ارتجاعی الیگارشی شرکتی و مالی هستند. هر چقدر هم که اختلافات تاکتیکی آنها شدید باشد، آنها کاملاً تابع برنامه ارتجاعی مشترک خود هستند.

۳۴. گزارش شده است که بایدن مدعی شده تهدید ترامپ برای دموکراسی را در مرکز مبارزات انتخاباتی مجدد خود قرار خواهد داد. این شبیه به متصدی فاحشه‌ خانه ای است که اعلام می‌کند با حمایت از شیوه‌های تجاری اخلاقی، شهرت مؤسسه خود را خواهد ساخت. این بایدن بود که در عرض چند روز پس از قیام ۶ ژانویه اعلام کرد که هدف او داشتن یک حزب جمهوری خواه «قوی» است. حزب دمکرات تمام تلاش خود را برای جلوگیری از افشای نیروهای سیاسی و اجتماعی در پشت کودتا انجام داده است. تحقیقات و جلسات مختلف پس از پرسه زنی بی هدف متناوب در نهایت به نتیجه ای نرسیدند.

۳۵. در عرض سه سال گذشته، دغدغه اصلی دولت بایدن تشدید جنگ علیه روسیه و پس از آن حمایت علنی از نسل کشی در غزه بوده است. با نزدیک شدن به پایان سال، مقامات ارشد دولت بایدن التزام خود را برای حمایت از دستور کار فاشیستی ضد مهاجرتی جمهوری خواهان در ازای افزایش بودجه نظامی برای اوکراین تصریح کردند.

۳۶. دموکرات ها و جمهوری خواهان در حمایت از نسل کشی در غزه و در کمپین هر چه رذیلانه تر برای معرفی مخالفت با اسرائیل به عنوان یهود ستیزی با هم متحد شدند. استعفای اجباری کلودین گی، رئیس دانشگاه هاروارد، بخشی از یک کمپین ارعاب سیاسی و سانسور در پردیس های دانشگاهی، از جمله ممنوعیت فعالیت گروه های دانشجویی مخالف نسل کشی است.

سوسیالیسم در مقابل سرمایه داری و الیگارشی

۳۷. این ادعا که می‌توان از اشکال حکومت دموکراتیک، بدون حمله‌ همه جانبه به ثروت نخبگان حاکم و سلطه آن بر اقتصاد دفاع کرد، اوج شارلاتانی سیاسی و روشنفکری است.

۳۸. این واقعیت که جناح راست در حال قدرت گیری است کمتر به قدرت ذاتی آن مربوط می‌شود تا ورشکستگی کامل آنچه که چپ بشمار میرود. زیربنای بی کفایتی اشکال مختلف سیاست شبه چپ – برنی سندرز و سوسیالیست های دموکرات آمریکا در ایالات متحده; حزب چپ در آلمان; پودومس در اسپانیا; سیریزا در یونان; جنبش « موج صورتی » و حامیان لولا در آمریکای لاتین− مطیع بودن در برابر قدس الاقداس: مالکیت خصوصی، منفعت شرکت ها و ثروت شخصی. استنادهای گاه به گاهی آنها به «سوسیالیسم» کاملاً توخالی است. «سوسیالیسم» ای که آنها رویای آن را در سر دارند، چیزی است که می تواند بدون کاهش ارزش سهام وال استریت به دست آید، یعنی سوسیالیسم ای بدون مبارزه طبقاتی، بدون سلب مالکیت طبقه حاکمه، و بدون انتقال قدرت به دولت طبقه کارگر. «سوسیالیسم» جرمی کوربین باعث می شود که فابیان های قدیمی کما بیش بلشویک به نظر برسند. سندرز، اوکاسیو-کورتز و سوسیالیست‌های دموکرات آمریکا کاملا در سمت راست رفرمیسم بورژوایی در طول دوره‌ نیودیل روزولت تا جامعه بزرگ جانسون قرار دارند.

۳۹. هواداران اجتماعی واقعی شبه چپ، بخش های ممتاز طبقه متوسط رو به بالا است. هدف آنها بازسازی بنیادی زندگی اجتماعی و اقتصادی نیست، بلکه توزیع مجدد ثروت در راس است. ترویج بی پایان انواع مختلف سیاست های نژادی و جنسی شکلی است که از طریق آن بخش هایی از طبقه متوسط رو به بالا برای کسب موقعیت های قدرت و امتیاز در اتاق های هیئت مدیره شرکت ها، دانشگاه ها، رسانه ها، تشکیلات های اتحادیه کارگری و دولت رقابت می کنند.

۴۰. در ایالات متحده، سه سال دولت بایدن در خدمت افشای همه جانبه ادعاهای «چپ» سوسیالیست های دموکرات آمریکا بوده است. اعضای برجسته سوسیالیست های دموکرات آمریکا در کنگره، از جمله اوکاسیو کورتز، به غیرقانونی کردن اعتصاب کارگران راه آهن و تامین مالی جنگ ایالات متحده و ناتو علیه روسیه در اوکراین رای داده اند. در بحبوحه نسل کشی اسرائیل در غزه، اوکاسیو کورتز اعلام کرد که از کمک مالی برای گنبد آهنین اسرائیل حمایت خواهد کرد.

۴۱. تمامی صحبت ها در مورد دفاع از دموکراسی و مبارزه با فاشیسم در عین نادیده گرفتن مسئله اساسی قدرت طبقاتی و اقتصادی − و بنابراین تشخیص ضرورت بسیج طبقه کارگر در مقیاس جهانی برای سرنگونی سرمایه داری − ریاکارانه و از نظر سیاسی عوام فریبی بی فایده است. ثروت میلیاردرها باید مصادره شود و شرکت‌های غول‌پیکر باید بدون پرداخت غرامت به سهامداران بزرگ، به شرکت‌های خدماتی تحت کنترل عمومی که برای تامین نیازهای اجتماعی نه منفعت خصوصی اداره می‌شوند تبدیل شوند. نهادهای ضد دموکراتیک و ارگان های سرکوبگر دولت سرمایه داری (تشکیلات های حرفه ای، پلیس و سازمان های اطلاعاتی) باید منحل شده و با سازمان های کنترل و قدرت کارگری جایگزین شوند تا اقتصادی دموکراتیک و برنامه ریزی شده در مقیاس جهانی ایجاد شود.

۴۲. مبارزات فزاینده کارگران در سراسر جهان مبنای عینی توسعه یک جنبش توده ای و بین المللی برای سوسیالیسم است. تبدیل این جنبش عینی به یک مبارزه آگاهانه برای کسب قدرت مستلزم ساختن یک جنبش سوسیالیستی بین‌المللی توده‌ای مبتنی بر نظریه مارکسیستی و برنامه و اصولی است که کمیته بین‌المللی انترناسیونال چهارم برای آن مبارزه می‌کند.

وب سایت جهانی سوسیالیستی صدای طبقه کارگر و رهبری جنبش بین المللی سوسیالیستی است. ما کاملاً به حمایت خوانندگان خود متکی هستیم. لطفا امروز کمک مالی خود را اهدا کنید!

Loading