فارسی

جنبش کارگری و سلمان رشدی (۱۹۸۹)

این سرمقاله ای است که توسط بولتن، روزنامه انجمن کارگران (سَلَفِ حزب برابری سوسیالیستی در ایالات متحده) در ۲۴ فوریه ۱۹۸۹ منتشر شد. این اظهار نظر در پاسخ به صدور فتوایی توسط رهبر ایران آیت الله خمینی  در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ مبنی بر حکم اعدام سلمان رشدی نویسنده بریتانیایی بود. همانطور که سرمقاله خاطرنشان می کند، رمان آیات شیطانی رشدی، که در سپتامبر ۱۹۸۸ منتشر شد، به دلیل «طنز تمسخر آمیز» آن « کفر آمیز و توهین به اسلام» اعلام شد.

انجمن کارگران، تهدیدات رژیم خمینی در ایران علیه جان سلمان رشدی نویسنده مشهور بریتانیایی را قاطعانه محکوم می کند. ما از جنبش بین‌المللی کارگری می‌خواهیم که با رشدی اعلام همبستگی کند، درخواست ترور او توسط یک رژیم ملی‌گرای بحران‌زده بورژوا صورت گرفته که در ماه‌های اخیر صدها مخالف سیاسی چپ گرا را اعدام کرده است. واضح است که در مواجهه با مخالفت‌های فزاینده داخلی، رهبران جمهوری اسلامی از انتشار آیات شیطانی برای سوء استفاده از احساسات مذهبی و بازسازی پایگاه سیاسی رژیم استفاده میکنند.

دفاع از رشدی توسط جنبش کارگری، با انگیزه مخالفت اصولی با آخرین تلاش بورژوازی در ایران و پاکستان صورت می گیرد که در عین حال  صحنه ی تظاهرات توده ای بوده اند تا از دین برای انحراف توده‌ها از مبارزه انقلابی مستقیم علیه این دو رژیم ورشکسته سیاسی سرمایه داری استفاده شود.

سلمان رشدی در سال ۱۹۸۸ کتاب خود " آیات شیطانی" را نشان می دهد. این اثر باعث شد که آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر ایران، حکم اعدام این نویسنده انگلیسی را صادر کند. (عکس از آسوشیتدپرس) [AP Photo/Associated Press]

علاوه بر این، این دفاع اصولی در خدمت تضعیف تلاش های مشترک هر دو رژیم خمینی و امپریالیسم برای ایجاد دیواری از بی اعتمادی، سوء تفاهم و سوء ظن بین طبقه کارگر خاورمیانه و شبه قاره هند و طبقه کارگر کشورهای امپریالیستی اروپای غربی و آمریکای شمالی است. 

لذا، تقبیح ما از حکم ترور که توسط خمینی صادر شده هیچ سنخیتی با یاوه گویی های ارتجاعی ضدایرانی مطبوعات بورژوایی و عناصر مرتجع در میان روشنفکران طبقه متوسط  ندارد و به شدت در خصومت با آن ​​میباشد.

کارگران باید تلاش های بدبینانه خود در توصیف امپریالیسم به عنوان متحد حقوق دموکراتیک را با دیده تحقیر بنگرند. در واقع، یکی از دوستان رشدی در بریتانیا خاطرنشان کرد که رژیم [مارگارت] تاچر به سختی در موقعیتی قرار دارد که بتواند خود را به عنوان قهرمان آزادی بیان معرفی کند، زیرا رژیم او محدودیت های بی سابقه ایی را بر گزارش های خبری تحمیل کرده و بیش از یک سال است که سعی کرده تا از انتشار کتابی به نام  شکار جاسوس که فعالیت‌های سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیا را افشا می‌کند، جلوگیری نماید.

از زمان سرنگونی دیکتاتوری خونبار رضا شاه پهلوی تحت الحمایه آمریکا، انجمن کارگران به صراحت از ایران در برابر تهدیدات و تحریکات امپریالیسم آمریکا دفاع کرده است. ما هرگز در دفاع اصولی خود از ایران به عنوان یک ملت تحت ستم دچار تزلزل نشده ایم. با این حال، دفاع غیرقابل انعطاف و مستمر ما از ایران در برابر تحریکات امپریالیستی، بر اساس منافع استراتژیک پرولتاریای انقلابی و توسعه مبارزه طبقاتی در داخل ایران، نه به حمایت از سیاست های خمینی کاهش یافته و نه دلالت به آن دارد. پایه های اقتصادی رژیم خمینی کاملاً سرمایه داری است و سیاست های زمامداران مذهبی اساساً در خدمت منافع بورژوازی ایران بوده است. به همین دلیل دفاع انجمن کارگران از ایران در برابر تحریکات آمریکا از مخالفت انقلابی ما با جنگ ایران و عراق، محرومیت حقوق دموکراتیک اقلیت های ملی ایران و ایذا و اذیت احزاب طبقه کارگر جدایی ناپذیر بوده است.

وضعیت سیاسی

ما به هیچ وجه نسبت به حساسیت میلیون ها نفری که به ایمان دیرینه خود پایبند مانده اند، بی تفاوت نیستیم. ما به عنوان مارکسیست‌هایی که بی‌وقفه برای توسعه آگاهی ماتریالیستی علمی در میان طبقه کارگر مبارزه می‌کنیم، − بسیار بهتر از آقای رشدی – بر این امر واقفیم که در درازمدت آموزش صبورانه، سلاحی بسیار مؤثرتر از طنز تمسخر آمیز علیه باورهای مذهبی است. اما مناقشه کنونی بر سر کتاب رشدی نه در دین، بلکه در سیاست ریشه دارد. درک این که چگونه انتشار آیات شیطانی منجر به تظاهرات گسترده در پاکستان و درخواست ترور رشدی در ایران شد بدون بررسی اوضاع سیاسی در هر دو کشور غیرممکن است.

شکی نیست که در پس‌زمینه‌ی بلافصل جنجال سیاسی بر سر آیات شیطانی، هم در پاکستان و هم در ایران بحران عمیق حاکمیت بورژوایی نهفته است. در پاکستان، این بحران با آشکارتر شدن هرچه بیشتر اینکه حزب مردم پاکستان به وعده هایی که در انتخابات نوامبر گذشته داده بود خیانت کرده، شکل یک مخالفت فزاینده در میان توده‌ها علیه دولت بورژوازی تازه منتخب بی نظیر بوتو با پشتیبانی آمریکا و حزب مردم  پاکستان به خود گرفته است. 

در حال حاضر، مخالفان بوتو تحت سلطه ی اتحاد دموکراتیک اسلامی، ائتلافی از احزاب راست‌گرا و گروه‌های بنیادگرا است. آنها که به خاطر حمایتشان از دیکتاتوری نظامی ضیاءالحق بی اعتبار شده بودند، به اندازه بوتو از رشد جنبشی توده ای در مورد هر یک از مسائل اجتماعی انفجاری که بورژوازی ملی اساساً قادر به حل آنها نیست، می ترسند. در عوض اتحاد دموکراتیک اسلامی که ریشه در ارتجاعی ترین منافع اجتماعی دارد، از موضوع کتاب رشدی برای بسیج توده ها در بر پایه یک موضوع مذهبی استفاده کرده است.

این تنها در کشورهایی امکان پذیر است که مذهب محور واقعی حکومت بورژوازی است. دولت پاکستان بر اساس مذهب به عنوان بخشی از تجزیه خونین هند توسط امپریالیسم در سال ۱۹۴۷ تأسیس شد. امپریالیسم در مواجهه با توسعه جنبش علیه استعمار انگلیس، در اقدامی بی رحمانه برای دفاع از منافع خود، توده ها را در راستای خطوط  مذهبی تقسیم کرد. در خلال این خشونت جمعی که به منظور تحمیل تصفیه سازی ارتجاعی دامن زده شده بود، بیش از یک میلیون نفر کشته شدند.

نگرانی امپریالیسم ایالات متحده در مورد بحران کنونی پاکستان در جریان دیدار ماه گذشته استفان سولارز، عنصر کنگره ایی مراقب منافع امپریالیسم در جنوب آسیا نمایان شد. سولارز در تلاشی ناشیانه برای تقویت موقعیت بوتو، او را به عنوان «رهبر درجه اول جهانی» توصیف کرد، تمجیدی که در واقع  در انظار توده ها هیچ کمکی به محبوبیت بوتو نکرد.

در ایران نیز بحران مشابهی گریبانگیر بورژوازی است، به همان نحو، نیروهای خمینی عاجزانه در تلاشند تا با شعله ور ساختن احساسات مذهبی پیرامون کتاب رشدی، اعتبار خود را بازسازی کنند. این مسئله به دنبال یک سری از اقداماتی صورت گرفت که رژیم بورژوا ناسیونالیست جهت تطابق با امپریالیسم صورت انجام داده بود.

رژیم ایران از ترس توسعه یک اپوزیسیون توده ای در برابر جمهوری اسلامی، سرکوب وحشیانه خود علیه مخالفان سیاسی، به ویژه جناح چپ را افزایش داده است. از زمان پایان جنگ برادرکشانه با کشور همسایه عراق که جان بیش از یک میلیون کارگر و دهقان را گرفت، قتل عام زندانیان سیاسی تقریباً بدون وقفه در ایران ادامه داشته است. همزمان، مبارزه برای قدرت بین جناح های مختلف حزب حاکم جمهوری اسلامی به شکل سبعانه ای در گرفته است. همه اینها کاملاً دشمن طبقه کارگر ایران هستند که نباید فراموش کرد سابقه ای طولانی در اندیشه انقلابی غیرمذهبی دارد. 

سانسور توسط کتابفروشی های زنجیره ای

موضوع مهم دیگری که در جنجال رشدی مطرح شده در رابطه با حقوق دموکراتیک در ایالات متحده است. در اقدامی بی سابقه، سه زنجیره بزرگ کتابفروشی کتاب آیات شیطانی را از قفسه های کتابفروشی خود حذف کرده اند. انجمن کارگران قاطعانه مخالف هرگونه اقدامی برای ممنوعیت کتاب رشدی و حذف آن از کتابفروشی ها است. این اقدام اولین بار توسط هری هافمن رئیس کتابفروشی والدن و مامور سابق اف بی آی صورت گرفت (برحسب اتفاق، کتابفروشی والدن متعلق به کی مارت که از بزرگترین فروشگاه های زنجیره ایی خرده فروشی در آمریکاست می باشد). بی دالتون و شرکت وابسته به آن، بارنز و نوبل هم روز بعد از این اقدام پیروی کردند.

به بهانه تهدیدهای ایران، سنت شومی برای حذف هر گونه انتشارات بحث انگیز از کتابفروشی های تک فروش برقرار شده است که در مجموع بیش از ۳۰ درصد کل فروش کتاب در آمریکا توسط این کتابفروشی ها صورت می گیرد. این تصمیم متنفذین سرمایه دار در صنعت کتاب، اکنون راه را برای اعمال موثرترین روش سانسور علیه هر نوع ادبیات بحث انگیز، از کتاب در مورد سقط جنین یا تکامل گرفته تا نوشته های سیاسی و آثار مارکسیستی، گشوده است.

به عنوان مارکسیست، ما همیشه از منافع پرولتاریای بین المللی حمایت می کنیم. هرگز نباید فراموش کرد که امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم ایالات متحده، کماکان ارتجاعی ترین نیروی سیاسی در جهان است و مسئولیت اصلی تاریخی و سیاسی  سرکوب توده‌های خاورمیانه و شبه قاره هند که همچنان پایبند به دین اسلام هستند را به دوش می کشد. 

بنا بر این، در حالی که کارگران باید قاطعانه حکم تروری را که رژیم خمینی علیه رشدی در هفته گذشته صادر کرد محکوم کنند، همچنین باید بر وظیفه ی تسویه حساب با بورژوازی ایران و مذهبیون مرتجع آن که بر عهده ی طبقه کارگر است تأکید کنند. هر گونه تلاشی که بخواهد با استفاده از این موضوع طرف امپریالیسم علیه ایران را بگیرد باید به شدت و بدون قید و شرط مورد مخالفت قرار گیرد. 

در مضحکه نمایشی بزرگان ادبی غلو شده سال های پیشین مانند نورمن میلر و نویسندگان پرفروش ترین آثار مبتذل مانند گی تالیس که با حضورشان در تلویزیون، ظاهراً در دفاع از «آزادی بیان» از اقدام نظامی ایالات متحده علیه ایران دفاع می کنند، چیزی واقعاً ناپسند وجود دارد. می توان امیدوار بود که نویسندگان دیگری به میدان بیایند تا خود را از چنین هیاهوی ارتجاعی و شوونیستی که به دنبال زنجیر کردن نگرانی مشروع برای آزادی هنری به ارابه جنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده است، جدا کنند.

رفتار آقای طارق علی رهبر سابق پابلوئیت، که اخیراً در تلویزیون شرکت صدا و سیمای کانادایی با وی مصاحبه شده بود، کمتر موذیانه نبود. علی که خود را به یک بورژوا دموکرات محترم تبدیل کرده است، به هیچ وجه امپریالیسم را به خاطر سیاست های خود در خاورمیانه و شبه قاره هند متهم نکرد. او به این که شاه ایران در طول بیش از سه دهه قبل از سرنگونی اش، نویسندگان با استعدادی را که مخالف رژیم دست نشانده اش بودند، زندانی، شکنجه و به قتل رسانده بود اشاره ای نکرد. طارق علی نیز کوچکترین تلاشی برای توضیح شیوه پلید استفاده از دین توسط امپریالیسم در پاکستان که او اهل آنجاست و با آن بسیار آشنا می باشد، انجام نداد. او می توانست به این امر اشاره کند که در اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰، امپریالیسم بریتانیا به تصمیم حساب شده ای برای ترویج مسلم لیگ بی اعتبار رسید و زمینه را برای تراژدی تجزیه فراهم کرد.

درخواست از اینترپل

درعوض، علی که این مورد را صرفاً دفاع از حقوق دموکراتیک آقای رشدی در برابر بنیادگرایی اسلامی معرفی کرد، به فراخوان ارتجاعی اینترپل، آژانس بین المللی پلیس امپریالیسم برای دستگیری خمینی پرداخت. به این ترتیب، «پاسخ» او به حکم ترور رشدی، دعوت از امپریالیست ها به بستن قراردادی برای خاتمه ی حیات خمینی بود. علی با اعلام این درخواست از قصابان همه ملت های ستمدیده، به شدت روشن ساخت که از مداخله نظامی امپریالیسم علیه مردم ایران کاملاً حمایت می کند.

هرگز به ذهن این خرده بورژوای سرشناس خطور نکرده بود که از پرولتاریای اروپا – اگر نگوییم از پرولتاریای ایران، پاکستان و هند − بخواهد که برای دفاع از رشدی با امپریالیسم و همچنین خمینی، بوتو و [راجیو] گاندی بر اساس یک برنامه سوسیالیستی مبارزه کند. 

عملکرد ارتجاعی علی، یک بار دیگر ماهیت مشکوک عناصری مانند علی را علنی می سازد که در دهه ۱۹۶۰ به رهبری جنبش بین المللی پابلوئیت ارتقاء داده شدند؛ سازمان تجدیدنظرطلب این جنبش نقش تعیین کننده ای به ویژه از سال ۱۹۶۸ در از بین بردن خیزش های انقلابی طبقه کارگر، یکی پس از دیگری در کشورهای مختلف ایفا کرد.

علی از یک خانواده ثروتمند زمیندار پاکستانی برخاست و در بریتانیا از حمایت سیاسی ارنست ماندل و جوزف هنسن برخوردار شد. او همراه با گروه بین‌المللی مارکسیست (آی ام جی)، که در آن زمان سازمان پابلوئیت بریتانیا شناخته می‌شد، در یک سری اقدامات تحریک آمیز علیه جنبش کارگری دست داشت که شامل لو دادن اعضای ارتش آزادیخواه ایرلند (آر آی ای) به اسکاتلند یارد می شد. علی و آی ام جی ورشکسته ترین نوع سیاست تک موضوعی طبقه متوسط، با تخصص ​​ در تظاهرات اعتراضی، را تعقیب کردند که یکی از این فعالیت ها منجر به مرگ دانشجویی به نام کوین گیتلی در سال ۱۹۷۴ شد.

در سال ۱۹۷۷، علی ریاست جلسه ای را در لندن بر عهده داشت که به خط مشی شرم معروف شد، گردهمایی مرتدین از تروتسکیسم از کشورهای مختلف بود که به منظور رد درخواست کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم، جنبش تروتسکیستی، برای تشکیل یک کمیسیون تحقیق جهت بررسی شواهد مربوط به رخنه کا گِ بِ استالینیستی در جنبش تروتسکیستی، که موجب قتل لئون تروتسکی در سال ۱۹۴۰ گشت، ایجاد شده بود.

غضبناکی هفته گذشته علی بیانگر تکامل ضد طبقه کارگر کل لایه رادیکال های خرده بورژوا در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۷۰ است. علی با همه منفی بافی های خاص رادیکال‌های سابق، مدت‌ها پیش «روزهای مبارزات خیابانی» خود را پشت سر گذاشته و امروز به‌عنوان «نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس» معرفی می‌شود. طارق علی با هویت بخشیدن به ائتلاف دموکراسی بورژوایی با پلیس امپریالیست، نقش خود را به عنوان یک پادو امپریالیست و عامل سیاسی بورژوازی بین المللی آغشته به خون برملا کرده است.

مناقشه بر سر آیات شیطانی به وضوح نشان می‌دهد که راه‌ حل همه معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که بشر امروزی با آن مواجه است با توسعه پرولتاریای بین‌المللی به عنوان یک نیروی آگاهانه مستقل و انقلابی گره خورده است. مبارزه برای این چشم انداز تاریخی توسط کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم رهبری می شود که انجمن کارگران با آن در همبستگی سیاسی است.

Loading