فارسی

در بحبوحه تظاهرات جاری ضد دولتی در سراسر کشور، کارگران واحدهای پتروشیمی ایران دست از کار کشیدند

در این جریان که می تواند معرف رخداد بسیار مهمی باشد، روز دوشنبه کارگران نفت و پتروشیمی در چندین محل  در امتداد سواحل خلیج فارس، با برپایی تظاهرات ضد دولتی دست از کار کشیدند. شورای کارگران پیمانکاری نفت مدعی شد که ۴۰۰۰  کارگر پالایشگاه‌های نفت و سایر تأسیسات از جمله در آبادان، بوشهر و عسلویه دست به اعتصاب زدند.

اقدامات روز دوشنبه اولین نشانه دخالت سازمان یافته طبقه کارگر در اعتراضات توده ای علیه رژیم بورژواز-روحانی ایران است که به دنبال مرگ ۲۵ شهریور مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشت گشت ارشاد بروز کرد.

به نظر می رسد عسلویه مرکز دست از کار کشیدن روز دوشنبه کارگران نفت و سایر واحدهای پتروشیمی بوده است.

ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده توسط نیروهای بورژوازی مخالف نشان می دهد که اعتصاب کنندگان عسلویه شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور»  که اشاره به آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب دارد را سر می دهند. خبرگزاری نیمه رسمی تسنیم اعتصاب عسلویه را گزارش داد،  ولی  آن را صرفاً مجادله ای بر سر دستمزد و غیر مرتبط با تظاهرات ضد دولتی جاری قلمداد کرد. 

تظاهرات  در مخالفت با مرگ امینی  و گرامیداشت نام او از مناطق کردنشین غرب ایران آغاز شد و سپس به پردیس های دانشگاهی سراسر ایران گسترش یافت. این تظاهرات حول تنفر از گشت ارشاد که مقررات اجباری حجاب در ملأعام را  بر زنان  تحمیل می کند، و علیه موقعیت سیاسی ممتاز روحانیت شیعه در داخل جمهوری اسلامی ایران متمرکز می باشد. امینی ۲۲ شهریور در جریان سفر به تهران به اتهام داشتن حجاب نامناسب دستگیر شد و سه روز بعد درگذشت.

با در نظر گرفتن بحران های عمیق اجتماعی - اقتصادی و سیاسی که ایران را در خود پیچیده، اعتراضات علیرغم سرکوب وحشیانه دولت برای بیش از سه و نیم هفته همچنان ادامه داشته است. گروه های تبعیدی تعداد کشته شدگان را حداقل ۱۸۵ نفر توأم با زخمی شدن و دستگیری هزاران نفر دیگر گزارش کرده اند. حکومت که مدعی کشته شدن تعداد متعددی از نیروهای امنیتی خودش است، از تاریخ ۳۰ شهریور که این تعداد را ۴۱ نفر گزارش کرده بود تا کنون آمار رسمی کشته شدگان را تجدید نکرده است. دیروز گزارش هایی مبنی بر اعزام تانک به چندین شهر در استان کردستان در شمال غربی ایران شایع بود، منطقه ای که شاهد بزرگترین تظاهرات بوده است.

به دنبا ل تظاهرات روز شنبه در تهران و شهرهای کردنشین حداقل پنج کشته گزارش شده است، از جمله یک پسر ۱۴ ساله که در اثر اصابت گلوله به ناحیه سر جان باخته است. طبق گزارشات واصله از تهران، بسیاری از مغازه های بازار که معمولا ستون حمایتی رژیم بورژوا- روحانی هستند در یک اقدام نافرمانی مدنی بسته ماندند. به خاطر سانسور دولتی و محدود کردن رسانه های اجتماعی و همچنین گرایش منابع ایرانی به طرفداری از امپریالیست ها که با بوق و کرنا در رسانه های غربی تبلیغ می شود تأیید گزارش ها در مورد آنچه که در حال وقوع  است را  دشوار می کند.

با شروع تظاهرات گسترده ضد دولتی که در اوایل ۱۳۹۷ فوران کرد، ایران شاهد اعتصابات و اعتراضات گسترده کارگران و فقرای روستایی علیه نابرابری های گسترده اجتماعی، فقر، عدم پرداخت به موقع دستمزدها و تخریب محیط زیست بوده است. این جریانات شامل اعتصاب کارگران نفت و گاز می شود که در شکستن کمر رژیم محمدرضا شاه پهلوی مورد حمایت آمریکا، در دوران انقلاب ۱۳۵۷ ایران نقشی تعیین کننده ایفا کرد.  

شرایط بسیار سخت اجتماعی که اکثریت قریب به اتفاق مردم با آن مواجه اند، محصول تحریم های اقتصادی تنبیهی و جنایت بار قدرت های امپریالیستی علیه ایران و همچنین تلاش چندین دهه ای رژیم خامنه ای برای پایمال کردن حقوق اجتماعی حاصل از دستاورد بلافصل انقلاب ۱۳۵۷ مردم زحمتکش بوده است. 

تحریم های « فشار حداکثری» اعمال شده به رهبری ایالات متحده در سال ۱۳۹۷– زمانی که دونالد ترامپ به طور یکجانبه توافقنامه هسته ای غیرنظامی سال ۱۳۹۴ بین قدرت های بزرگ جهان و تهران را لغو  کرد – موجب سقوط ارزش واحد پولی ایران شد و خرید غذا و سایر نیازهای اولیه را نامقدور کرد. این تحریم ها همچنین تأثیر مخرب بیماری جهان گیر کووید ۱۹ را تشدید کرده و مانع دسترسی ایران به مواد دارویی و واکسن شد و در نتیجه صدها هزار نفر به خاطر این ویروس جان خود را از دست بدهند. 

موج اعتراضی کنونی از طرح مستقیم مسائل اساسی اجتماعی و اقتصادی اجتناب کرده است. آنچه که بیش از هر چیز در تظاهرات دانشجویان دانشگاه ها و اقشار متوسط منعکس شده، خصوصاً در مناطق کردنشین، شعار عمده جنبش 'زن، زندگی، آزادی' بوده است.

اضافه بر این، در بین اعتراضات و رهبری آن ها لایه ای وجود دارد که جهت گیری و درخواستهای آن برای حمایت، معطوف به پایتخت های کشورهای امپریالیستی یعنی واشنگتن، برلین، لندن و پاریس است. این عناصر مخالف طبقه کارگر ایران بوده و  ذاتاً نمی توانند به این طبقه ، تنها نیرویی است که قادر به از میان برداشتن رژیم سرکوبگر روحانیت می باشد و می تواند در دفاع و گسترش حقوق دموکراتیک و اجتماعی از طریق یک مبارزه مشترک با برادران و خواهران هم طبقه خود در سراسر خاورمیانه به سمت سوسیالیسم قدم بردارد روی آورند.  

کارگران ایران از یک سنت دیرینه و افتخارآمیز مبارزه با ستم امپریالیستی و بورژوازی ایران برخوردارند و با وارد کردن ضربات قاطع به رژیم شاه در سال ۱۳۵۷ موجب سرنگونی آن شدند. عدم مشارکت چشمگیر و سازمان یافته تا این مرحله ای  طبقه کارگر در اعتراضات را نباید به خاطر هرگونه اشتیاق  آنان برای رژیمی دانست که پلیس ارشاد اخلاقی و اصلاحات نئولیبرالی اش وسیعا مورد تنفر کارگران و زحمتکشان روستایی است. بلکه این امر نشانگر بی علاقگی طبقه کارگر به شرکت در جنبشی اعتراضی است که فاقد برنامه ی روشن بوده و زیر نفوذ نیروهای مخالفی است که علنا طرفدار امپریالیست هستند.

پاسخ حاکمان جمهوری اسلامی به اعتراضات، علاوه بر سرکوب وحشیانه افسارگسیخته، دامن زدن به احساسات ضد-کرد بوده و سعی می کنند که این ناآرامی ها را به گردن 'بازیگران خارجی،' یعنی قدرت های امپریالیستی بیندازند. این واکنش نشانگر وحشت رژیم از فوران اعتراضات اجتماعی است که طبقه کارگر و توده های روستایی را علیه نخبگان حاکم متحد می کند. بدین خاطر رژیم با دامن زدن به مناقشات قومی و سوء استفاده از احساسات ضد امپریالیستی مردم امیدوار است تا جلوی این اتحاد را بگیرد. 

احمد وحیدی، وزیر کشور، «گروه های تروریستی خارجی» مستقر در شمال عراق، اشاره ای به حزب دموکرات کردستان و حزب حیات آزاد کردستان که از پیوندهای تاریخی با پ.ک.کِ. عبدالله اوجالان برخوردارند را متهم به برانگیختن 'شورش' برای تحریک به جدایی کردها کرد. حملات موشکی سپاه پاسداران ایران (آی آر جی) به مجتمع های تحت کنترل این احزاب در کردستان عراق منجر به کشته شدن ۱۴ نفر در ۶ مهر و مجروح شدن تعداد بیشتری در ۹ مهر شده است.  

آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنان ۱۱ مهر خود به دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح اعلام کرد که با مرگ مهسا امینی «دل ما هم سوخت» و سپس آمریکا و اسرائیل را متهم به برانگیختن اعتراض‌ها کرد. وی از نیروهای امنیتی خواست تا معترضان را سرکوب کنند و اظهار داشت که در جریان تظاهرات در مورد نیروهای امنیتی 'بی عدالتی' شده است.

جمعه گذشته، رژیم بیانیه ای به عنوان «گزارش پزشکی قانونی» در مورد مرگ مهسا امینی که بنا بر گزارشات به هنگام دستگیری با وی به طرز وحشیانه‌ای برخورد شده بود، صادر کرد. این گزارش پزشکی ادعای بعیدی را مطرح کرده است مبنی بر این که مرگ مهسا امینی  ناشی از کار افتادن اعضای بدنی متعدد به خاطر یک بیماری قبلاً تشخیص داده نشده  پزشکی بوده تا به خاطر اثرات ضرب و شتم هایی که در هنگام بازداشت پلیس متحمل شده بود.

قدرت‌های امپریالیستی، از طریق بلندگوهای رسانه‌ای تجاری شان، به طور مضحکانه ای از اعتراضات جاری برای محکم کردن رژیم ایران به دلیل نقض «حقوق بشر» سوءاستفاده کرده‌اند. سیاستمداران و روزنامه‌نگاران در واشنگتن، برلین، پاریس و لندن هرگز نمی خواهند بپذیرند که حکومت هایشان به دلیل اعمال تحریم‌های ویرانگر سهم بزرگی از مسئولیت فلاکت های اجتماعی و اقتصادی در ایران را به دوش می کشند. علاوه بر این، قدرت های غربی با توجه به نقش آنها در ویرانی عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و سایر کشورها در طول بیش از سه دهه جنگ بی وقفه، در موقعیتی نیستند که درباره حمایت از «حقوق بشر» و «دموکراسی» برای دیگران سخنرانی کنند.

امپریالیسم آمریکا و متحدان اروپایی آن به خوبی می توانند با تمسک به حملات ایران به احزاب کرد در شمال عراق، تهدیدات نظامی خود علیه تهران را تشدید کنند. واشنگتن تاکنون دست به اقدامات متعددی زده که تنش ها را در سراسر خاورمیانه به طور چشمگیری تشدید کرده است. در ماه‌های اخیر اسرائیل با حمایت غرب حملات هوایی خود را علیه اهداف ایرانی در سوریه افزایش داده است، در حالی که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در ماه ژوئیه به خلیج فارس سفر کرد تا اتحاد ضد ایرانی با عربستان سعودی، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس را مستحکم کند.

واشنگتن و متحدان اروپایی‌اش امیدوارند از بحران روزافزون جمهوری اسلامی برای عمیق‌تر کردن شکاف‌ دیرینه بین نخبگان در حکومت استفاده کنند تا تهران «تغییر مسیر» دهد −یعنی روابط نزدیک فزاینده خود را با چین و روسیه قطع کرده و در نهایت آن را به وضعیت بردگی نو استعماری که در زمان شاه وجود داشت کاهش دهد.

دولت اوباما با اعلام اینکه «همه گزینه‌ها روی میز است» بارها ایران را تهدید به جنگ کرد. اما در سال ۱۳۹۴ در ازای اعمال محدودیت‌های گسترده بر برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران، تحریم‌ها را کاهش داد. با این محاسبه که این امر به آمریکا امکان می‌دهد تا از حمایت  جناحی از نخبگان بورژوازی ایران که مدت‌هاست مشتاق ایجاد روابط حسنه با واشنگتن و قدرت‌های امپریالیستی اروپایی هستند، نهایت استفاده را ببرد.

این جناح به رهبری رئیس جمهور وقت، حسن روحانی و قبل از آن توسط مشاور مورد اعتمادش، رئیس جمهور اسبق و تاجر با نفوذ، اکبر هاشمی رفسنجانی، بین سال های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ بر دولت ایران تسلط داشت. اما واشنگتن که می خواست از نزول سریع موقعیت جهانی خود جلوگیری کند، به افزایش مطالبات خود از تهران ادامه داد. در سال ۱۳۹۷، ترامپ با شعار «آمریکا اول» خود به توافق هسته‌ای پشت پا زد، سپس در دی  ۱۳۹۸ با دستور ترور سردار قاسم سلیمانی، سرکرده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پهپاد، منطقه را در آستانه یک جنگ تمام عیار قرار داد.

جناح محافظه کار یا تندرو − که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فعلی به آن تعلق دارد − همیشه نسبت به توافق هسته ای بدبین بوده است. اقدامات ترامپ و سپس بایدن تردید های آنها را مورد تأیید قرار داده است. بایدن با انتقاد از لغو یک جانبه توافق هسته ای توسط ترامپ کماکان مدعی است که مایل است این قرارداد دوباره احیا شود، اما همچنان  «تحریم های فشار حداکثری » ترامپ را حفظ کرده و در واقع آن را افزایش داده است. جناح «تندرو» کنونی غالب در حکومت در واکنش به فشار بی‌امان ایالات متحده، به دنبال تقویت هر چه بیشتر روابط اقتصادی و نظامی-استراتژیک با روسیه و چین بوده است.

همه جناح‌های نخبگان جمهوری اسلامی علی‌رغم اختلافات حادی که در مورد سیاست خارجی دارند، در ضدیت خود با طبقه کارگر متحد هستند. تعرض بی امان به بقایای حقوق  اجتماعی و دموکراتیکی که توسط زحمتکشان از طریق سرنگونی انقلابی دیکتاتوری خونین شاه تحت حمایت ایالات متحده به دست آمده بود، بدون هیچ مانعی هم در زمان رؤسای جمهور «اصلاح طلب» و هم محافظه کار یا «اصولگرا» ادامه داشته است.

تاریخ ۴۳ ساله جمهوری اسلامی دلالت هر چه بیشتری بر حقانیت تروتسکی  دارد که اصرار داشت در کشورهای با توسعه دیرهنگام سرمایه داری، وظایف اساسی دموکراتیک −از جمله آزادی از ستم امپریالیستی، جدایی مذهب از دولت، برابری مدنی و تجدید ساختار رادیکال روابط ارضی به نفع توده های روستایی – تنها می تواند از طریق مبارزه برای کسب قدرت کارگری و سوسیالیسم در مخالفت با تمام جناح های بورژوازی ملی تحقق یابد.

تنها راه پیش رو در مبارزه برای حقوق اجتماعی و دموکراتیک در ایران، مسلح شدن طبقه کارگر به برنامه انقلاب پیگیر است، که خواستار بسیج سیاسی مستقل کارگران ایران در مبارزه برای دگرگونی سوسیالیستی جامعه در کنار برادران و خواهران طبقاتی خود در سراسر خاورمیانه است. کارگران در غرب باید به دفاع از طبقه کارگر ایران برخاسته، در وهله اول و مهمتر از همه باید خواستار لغو فوری تمامی تحریم ها علیه ایران و خروج تمامی نیروهای نظامی آمریکا، کانادا و اروپا از خاورمیانه، به عنوان بخشی از یک طرح جهانی جنبش توده ای طبقه کارگر علیه جنگ امپریالیستی شوند.

Loading