دیروز در یک کنفرانس مطبوعاتی، نخست وزیر آنتونی آلبانیزی اظهار داشت که ایران در سال گذشته، مسئول دو حمله یهود ستیزانه در استرالیا بوده است. این اظهارنظر صریح که بدون ارائه هیچ مدرکی مطرح شد، ماهیت یک تحریک دیپلماتیک و ژئوپلیتیکی علیه ایران را داشت که با قدرتهای هم پیمان از جمله ایالات متحده هماهنگ شده بود.
آلبانیزی اعلام کرد که سفیر ایران و دیگر کارکنان دیپلماتیک اخراج میشوند، این اولین اقدامی از این دست است که بعد از جنگ جهانی دوم توسط دولت استرالیا علیه کشور دیگری صورت گرفته است.
آلبانیزی گزارش داد که سفارت استرالیا در تهران تعطیل شده و دیپلماتهای آن پیشتر به سرعت از ایران خارج شدهاند. او اعلام کرد که لایحه ای را برای معرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRCG)، ارکان کلیدی دستگاه دولتی ایران، به عنوان یک سازمان «تروریستی» ارائه خواهد کرد.
اینگونه تصمیمات معمولا اقداماتی هستند که در زمان جنگ علیه یک دشمن گرفته می شوند. در چارچوب معیارهای دیپلماتیک، چنین اخراجهایی شبیه یک اقدام جنگی هستند.
قابل توجهترین جنبه کنفرانس مطبوعاتی، تناقض آشکار بین مقیاس این اقدامات و فقدان ادعاهایی بود که ظاهراً بر اساس آنها استوار شده بود. این اتهامات نه تنها کاملاً بیاساس بودند، بلکه بسیار بعید نیز به نظر میرسیدند. دولت ایران بلافاصله آنها را به عنوان ادعاهای ساختگی رد کرده است.
در حالی که آلبانیزی و دیگر وزرای ارشد دولت کارگر علیه ایران اظهاراتی ایراد کردند، این کنفرانس عملاً توسط مایک برگس، رئیس سازمان اطلاعات امنیتی استرالیا (ASIO)، هدایت شد.
به عنوان رئیس سازمان جاسوسی داخلی، برگس طی سالهای اخیر بارها سخنرانیهایی ایراد کرده است، از جمله سخنرانی اواخر ماه گذشته که در آن بدون ارائه هیچ جزئیات یا مدرکی، ادعای «مداخلات» گسترده دولتهای خارجی در استرالیا را مطرح کرده است.
اظهارات دیروز او نیز در همین راستا بود. برگس گفت: «ایران تلاش کرده است تا دخالت خود را پنهان کند، اما سازمان اطلاعات و امنیت استرالیا ارزیابی میکند که این کشور پشت حملات ۲۰ اکتبر سال گذشته به آشپزخانه کانتیننتال لوئیس در سیدنی و کنیسه اداس اسرائیل در ملبورن در ۶ دسامبر همان سال بوده است.»
ایران مستقیماً دست به آن حملات نزده بود. در عوض، برگس ادعا کرد که یک « لایه از عوامل واسطه بین سپاه پاسداران و فرد یا افراد مظنون به ارتکاب جرایم، وجود داشت.»
دو حادثهای که برگس به آنها اشاره کرد، بخشی از یک سری حوادث عجیب و غریب شامل نقاشیهای دیواری یهود ستیزانه یا ضد اسرائیلی و گاهی آتشسوزی تعمدی بودند که عمدتاً بین اکتبر ۲۰۲۴ تا ژانویه امسال در سیدنی رخ داده بودند.
در آن زمان، دولت کارگر، دولتهای ایالتی و رسانههای شرکتی این حوادث را به عنوان مدرکی دال بر موج بیسابقهای از «یهودستیزی» معرفی کردند. آنها به همراه دولت اسرائیل، تلاش کردند تا مخالفت گسترده با نسلکشی فلسطینیان در غزه توسط اسرائیل را به عنوان یهودستیزی لکه دار کنند.
این حوادث توسط دولت فدرال حزب کارگر برای تصویب قوانین جامع «گفتار نفرتانگیز» مورد استفاده قرار گرفت، که محکومیت شدید صهیونیسم و جنایات جنگی اسرائیل را بالقوه غیرقانونی میکند. در ایالت نیو ساوت ولز (NSW)، اقدامات مشابهی به همراه قوانین گسترده ضد اعتراضات وضع شد.
تنها پس از آن بود که پلیس نیو ساوت ولز و فدرال تأیید کردند که تمام حوادث سیدنی توسط مجرمان، نه با انگیزههای ایدئولوژیک، بلکه برای دریافت پول انجام شده است. گفته می شود که آنها به نمایندگی از مجرمان سطح بالاتر که به دنبال معامله با پلیس برای دریافت امتیازاتی مانند کاهش مجازات هستند، عمل میکردند.
اوایل امسال، مجرمان نسبتاً سطح پایینی بابت آتشسوزی آشپزخانهی لوئیس کانتیننتال در شرق سیدنی متهم شدند. این آتشسوزی تعمدی و ناشیانه بود. پلیس ادعا میکند که مجرمان قبل از به آتش کشیدن رستوران، دو بار به اشتباه مشاغل دیگری را هدف قرار داده بودند.
در هفتههای اخیر دو مرد به اتهام حمله به کنیسه اداس اسرائیل دستگیر شدهاند. پلیس نیز ادعا میکند که آنها مجرمانی هستند که با آتشسوزی یک کلوپ شبانه و سایر جرایم غیر سیاسی نیز مرتبط بودهاند.
برگس در پاسخ به پرسش روزنامهنگاران مبنی بر اینکه رژیم ایران چگونه با مجرمان استرالیایی مرتبط است، اظهارات قبلی خود در مورد «لایهها» و «واسطه های» مختلف را تکرار کرد.
برخی از توضیحات او نامفهوم و متناقض بود. او با اشاره به دولت ایران، گفت: «در این بین، آنها با چندین نفر، از جمله عوامل سپاه پاسداران و افرادی که در دنیای تبهکاری میشناسند، ارتباط برقرار میکنند و از طریق آنها فعالیت میکنند، بنابراین یک سلسله زنجیرهای شکل میگیرد. در این میان یک عنصر جرم سازمانیافته خارج از کشور وجود دارد. اما این به معنای این نیست که جنایت سازمانیافته خود آن را انجام میدهد.»
سوالات بعدی با ارجاع به «امنیت ملی» و ممنوعیت مقامات دولتی از اظهار نظر درباره پروندههای در دست رسیدگی قضایی نادیده گرفته شدند، که ظاهراً اشارهای بود به مجرمان خردسال که متهم شده اند.
ادعاهای برگس، به دلیل فقدان هرگونه مدرک، در هیچ محکمهای از منظر قضایی قابل دفاع نخواهد بود. قابل توجه است که، نه او، نه آلبانیزی و دیگر وزرای دولت نتوانستند برای دخالت ایران در این حملات انگیزه معتبری ارائه دهند.
چرا دولت ایران باید منابع خود را صرف حمله به کنیسهای در ملبورن، که گفته میشود جماعت ارتدکس آن از سیاست دوری میکنند، و حمله به رستورانی کوچک در سیدنی کند؟ تونی بورک، وزیر کشور، ادعا کرد که انگیزه ایران «نفرتپراکنی» و «یهودستیزی» بوده است.
آلبانیزی اعلام کرد که این حملات تلاشی برای «تضعیف انسجام اجتماعی و ایجاد اختلاف در جامعه ما» بوده است. او توضیح نداد، و صادقانه بگویم نمیتوانست توضیح دهد که چرا ایران باید علاقهای به «ایجاد اختلاف» در استرالیا داشته باشد.
حائز اهمیت است که برگس اظهار داشت که ارزیابی رئیس سازمان اطلاعات امنیتی استرالیا به دنبال یک بررسی که شامل «هماهنگی با شرکای خارجی» بود، حاصل شد. استرالیا به همراه ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و نیوزلند عضو شبکه جاسوسی پنج چشم به رهبری ایالات متحده است. بنابراین «شرکای خارجی» شامل دولت و نهادهای اطلاعاتی اصلی ایالات متحده میشدند.
تنها دو ماه از حملات موشکی ایالات متحده به ایران میگذرد. آن اقدام جنگی شرم آور و غیرقانونی، بر اساس ادعاهای دروغین همان نهاد های آمریکایی مبنی بر اینکه ایران ممکن است به دنبال ساختن سلاحهای هستهای بوده باشد، صورت گرفت، ادعاهایی که برخلاف ارزیابی نهادهای بینالمللی نظارت بر انرژی هستهای بود.
واکنش سریع به اعلامیه آلبانی/برگس همچنین به هماهنگی بینالمللی اشاره دارد. دولت ترامپ با عجله بیانیهای صادر کرد و اعلام کرد که «این اقدام دولت استرالیا قابل تحسین است.»
در همان روز اعلام این خبر، ریچارد مارلز، وزیر دفاع استرالیا، برای مذاکره با جی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا، و پیت هگست، وزیر دفاع، در واشنگتن بود. هیچ اطلاعاتی درباره موضوعات مطرحشده در این نشستهای خارج از برنامه منتشر نشده است.
غیرعادیترین واکنش از سوی دولت اسرائیل بود. یک سخنگوی دولت اسرائیل اساساً مسئولیت اعلامیه آلبانیزی را به اسرائیل نسبت داد و آن را واکنشی از سوی دولت استرالیا به انتقادهای هفته گذشته بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، دانست.
دیو مرسر، سخنگوی دولت اسرائیل، اعلام کرد که «نتانیاهو در مورد استرالیا، کشوری که ما با آن سابقه طولانی روابط دوستانه داریم، مداخلهای بسیار صریح داشته است.» اخراج سفیر ایران «نتیجه بسیار مثبت» آن مداخله بود.
نتانیاهو علناً آلبانیزی را به عنوان یک «رهبر ضعیف» که با وعدهی نمایشی و بیارزشش مبنی بر «به رسمیت شناختن» یک کشور فلسطینی، به اسرائیل و جامعهی یهودیان استرالیا «خیانت» کرده است، محکوم کرد. او در نامهای به آلبانیزی، حتی ضربالاجل نامشخصی را برای اقدام علیه یهودستیزیِ ادعایی، ۲۵ سپتامبر، تعیین کرده بود.
هر کسی و هر چیزی که پشت حوادث مبهم ملبورن و سیدنی بوده، ژئوپلیتیک آنچه اکنون در حال وقوع است، روشن است. در شرایطی که تحلیلگران اسرائیلی و دیگر تحلیلگران بینالمللی اعلام کردهاند که احتمال حملات مجدد علیه تهران وجود دارد، استرالیا در هماهنگی با ایالات متحده و اسرائیل، به دنبال اهریمن جلوه دادن رژیم ایران است.
در داخل کشور، این اعلامیه گامی دیگر برای تلفیق مخالفت گسترده با نسلکشی، با یهودستیزی و ارائه آن به عنوان محصول «دخالت خارجی» شرورانه است. این اعلامیه به منزله ملامت کسانی مانند سبزها و گروههای چپنما است که ادعا میکردند در نتیجه فشار توده ای، آلبانیزی در حال عقب نشینی از حمایت از نسلکشی در غزه است. این پیامی روشن از طرف دولت کارگر بود که نشان میدهد این دولت همچنان کاملاً متعهد به پیشبرد جنگ به رهبری آمریکا در سراسر خاورمیانه و جهان است.
