تعداد بیشماری از دانشآموزان رمان ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول را در دوران دبیرستان خواندهاند. با این حال، آنچه دیروز در آلمان اتفاق افتاد، از چشم انداز کابوس وار اورول فراتر میرود. دومین سالگرد آغاز نسلکشی اسرائیل در غزه، فرصتی برای یک کمپین تبلیغاتی بود که در آن ، تحریف و دروغ، یکی پس از دیگری با بوق و کرنا اعلام شد. به ندرت کلمهای گفته شد، به ندرت سطری منتشر شد که واقعیت را وارونه جلوه ندهد.
پرچمها در سراسر آلمان به حالت نیمهافراشته درآمدند و مراسم یادبود برای ۱٫۲۰۰ قربانی اسرائیلی حمله حماس در همه جا برگزار شد. اما، به ندرت به قتل حداقل ۶۷٫۰۰۰ فلسطینی، آوارگی ۲ میلیون نفر دیگر، استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح، تخریب بیمارستانها، مدارس و تقریباً تمام ساختمانهای مسکونی در غزه، و همچنین سایر جنایات جنگی مستند انجام گرفته توسط دولت و ارتش اسرائیل اشارهای شد.
سکوت به معنای موافقت است. دولت آلمان عمیقاً در جنایات رژیم نتانیاهو مشارکت دارد. با ارسال سلاح از آن حمایت میکند، از نظر سیاسی از آن دفاع میکند و هر کسی را که به نسلکشی فلسطینیان اعتراض کند، سرکوب میکند.
دلیل آن «جبران جنایات هولوکاست» نیست — و هرگز هم نبوده است. دولت آلمان از دولت صهیونیستی برای پیگیری منافع امپریالیستی خود در منطقه غنی از منابع و از نظر استراتژیک مهم خاورمیانه استفاده میکند. این دولت از اسرائیل حمایت میکند زیرا، همانطور که صدراعظم فریدریش مرتس در یک لحظه نادر از صداقت اعتراف کرد، «این رژیم کار کثیف را برای همه ما انجام میدهد».
فلسطینیها سد راه تسلط کامل امپریالیسم بر خاورمیانه هستند. به همین دلیل است که آنها باید نابود شوند. واشنگتن، برلین، تلآویو و حاکمان مرتجع عرب همگی در این مورد اتفاق نظر دارند. به همین دلیل است که همه آنها از «طرح صلح» ترامپ، رئیس جمهور آمریکا استقبال میکنند، طرحی که به فلسطینیان دو گزینه میدهد، صرف نظر کردن از تمام حقوق خود یا نابودی.
مراسم یادبود ۷ اکتبر تلاشی ریاکارانه برای پنهان کردن این حقایق بود. هدف آنها نشان دادن همبستگی با قربانیان ۷ اکتبر — که بستگانشان دو سال است علیه نتانیاهو اعتراض میکنند — نبود، بلکه برای ارعاب همه، از جمله یهودیان متعددی بود که نسلکشی در غزه را رد میکنند.
نمایندگان عالی رتبه دولت آلمان همگی در این مراسم شرکت کردند. فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس جمهور فدرال، از کنیسهای در لایپزیگ بازدید کرد. جولیا کلوکنر، رئیس مجلس فدرال، نمایشگاهی را در فرودگاه تمپلهوف افتتاح کرد که حمله به جشنواره موسیقی نوا را بازسازی میکند. و فریدریش مرتس، صدراعظم، در یک سخنرانی ویدیویی نسبت به افزایش یهودستیزی در آلمان هشدار داد. در دروازه براندنبورگ، اسامی قربانیان حمله حماس خوانده شد و عبارت «آنها را همین حالا به خانه برگردانید» به نمایش درآمد.
در جریان همه این تحولات، کل پیشینه تاریخی و سیاسی انکار شد و حمله حماس به عنوان یک اقدام تروریستی ناگهانی برای حمله به اسرائیل صلحطلب، توصیف شد — به جای اینکه به عنوان واکنشی به تاریخ ۷۵ ساله سرکوب وحشیانه فلسطینیان و تبدیل غزه به یک زندان روباز قلمداد شود.
خود حماس، یک سازمان اسلامی و ملیگرا بدون هیچ چشمانداز قابل قبولی، مدتها توسط اسرائیل به عنوان وزنه تعادلی در برابر سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) ترویج شد، و تبدیل ساف به ابزاری مطیع برای اسرائیل در نهایت منجر به ظهور اسلامگرایان ظاهرا رادیکالتر شد.
این ادعا که اسرائیل از حمله حماس غافلگیر شده بود نیز مدتهاست که رد شده است. در واقع، نیروهای اطلاعاتی اسرائیل ماهها قبل، از این نقشهها خبر داشت. با این وجود، تمام نیروهای اسرائیلی از مرز عقبنشینی کردند و به جنگجویان مسلح حماس که سلاحهای سبک داشتند اجازه دادند بدون مانع وارد اسرائیل شوند.
وقتی نیروهای اسرائیلی بالاخره چند ساعت بعد رسیدند، با هلیکوپترهای جنگی و تانکها دست به چنان تهاجمی زدند که تعداد زیادی از اسرائیلیها، حدود ۳۶۰ نفر از ۱٫۱۴۰ نفر، توسط سربازان اسرائیلی و نه اعضای حماس کشته شدند. هرگز تحقیقات مستقلی در این مورد انجام نشده است. گفته میشود که دستورالعمل موسوم به هانیبال که طبق آن سربازان به منظور جلوگیری از به گروگان گرفته شدن کشته میشوند، نیز به اجرا درآمده است.
ادعای گسترده مبنی بر تجاوز به زنان اسرائیلی توسط جنگجویان حماس نیز تبلیغات محض از آب درآمد. پس از ۱۴ ماه، موران گاز، دادستان اسرائیلی، مجبور شد اعتراف کند که هیچ مدرکی برای تأیید چنین ادعاهایی وجود ندارد.
دولت نتانیاهو، که با محاکمات فساد و مخالفت گسترده روبرو بود، حمله حماس را فرصتی مغتنم برای اجرای نقشههای جنایتکارانه و از پیش طراحی شده خود دید.
در کرانه باختری، که هیچ ارتباطی با حمله حماس نداشت، شهرکنشینان فاشیست با حمایت دولت، ترور خود را تشدید کردند. در دو سال گذشته نزدیک به هزار فلسطینی در آنجا کشته و ۱۰٫۰۰۰ نفر زخمی شدهاند. اسرائیل همچنین رهبران سیاسی و دانشمندان متعددی را در لبنان و ایران به قتل رسانده است.
همه این جنایات توسط دولت آلمان و تمام احزاب حاضر در مجلس فدرال حمایت و لاپوشانی میشوند. حزب چپ (دی لینک) نیز از این قاعده مستثنی نیست، حتی اگر ظاهراً از برخی اعتراضات علیه جنگ غزه حمایت کند.
اینس شوردتنر و یان ون آکن، رهبران حزب چپ، در ۷ اکتبر بیانیهای منتشر کردند که چندان با موضع دولت فدرال مغایرت ندارد. آنها نیز «حمله تروریستی حماس» را محکوم میکنند، حمله ای که به گفته آنها «ایده بنیادین تشکیل کشور اسرائیل، یعنی تأمین امنیت برای یهودیان، را نابود کرد.» و آنها نیز «مبارزه با یهودستیزی در آلمان» را وظیفه خود میدانند.
ظهور یهودستیزی در آلمان، که هم صدراعظم مرتس و هم حزب چپ به آن استناد میکنند، تحریف دیگری به سبک اورولی است.
شکی نیست که یهودستیزی در آلمان وجود دارد، اما منبع اصلی آن صفوف و محافل حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) است که رهبران آن هولوکاست را «تکه ای از فضله مگس» در تاریخ باشکوه آلمان ( الکساندر گولند) و بنای یادبود هولوکاست را «مایه ننگ آلمان» ( بیورن هوکه) توصیف کردهاند. در عین حال، AfD قاطعانه از دولت اسرائیل حمایت میکند، دولتی که اقداماتش علیه فلسطینیان کاملاً با خصومت خود این حزب نسبت به مسلمانان و مهاجران همسو است.
آمار های منتشر شده که افزایش سریع «حوادث یهود ستیزانه» را توصیف میکند و مرتس، حزب چپ و گزارشهای مطبوعاتی متعدد به آن استناد کردهاند، یهودستیزی واقعی را بدون تمایز، با انتقاد از دولت اسرائیل در هم میآمیزند. بنابراین، هر پوستر، شعار و اعتراض علیه نسلکشی، یک «مورد یهود ستیزی» قلمداد میشود.
این ارقام از سوی انجمن فدرال مراکز تحقیقات و اطلاعات در مورد یهودستیزی (RIAS) گرفته شده است که ۸٫۶۲۷ مورد یهود ستیزانه را در سراسر کشور در سال ۲۰۲۴ ثبت کرده است — ۷۷ درصد بیشتر از سال قبل. این نهاد، طبق اطلاعات خود «مواردی را ثبت میکند که از منظر افراد متاثر، بالاتر و پایینتر از مرز مسئولیت کیفری هستند.» یک گزارش — یا شکایت — برای گنجاندن یک مورد در آمار کافی است.
ریاس (RIAS) مینویسد: «اکثر رویدادهای ثبتشده با پیشینه سیاسی و ایدئولوژیک روشن، مربوط به فعالیتهای ضد اسرائیلی بودند. در مجموع ۵٫۸۵۷ مورد را میتوان بر این اساس طبقهبندی کرد.» بنابراین، هرگونه اعتراضی علیه دولت اسرائیل به عنوان «رویدادی یهود ستیزانه» ثبت میشود.
به عنوان نمونههایی از «نسبیسازی هولوکاست،» ریاِس (RIAS) در میان موارد دیگر، به «شعارهای یهود ستیزانه» زیر استناد میکند: «یک هولوکاست، هولوکاست دیگری را توجیه نمیکند» یا «هیچ درسی از هولوکاست گرفته نشده است.» این بدان معناست که، به زعم ریاِس، هرگونه مقایسه نسلکشی در غزه با هولوکاست، بنا به تعریف، یهود ستیزانه است و بنابراین در آمار «رویداد های یهود ستیزانه» آن گنجانده می شود.
حمایت از نسلکشی در غزه و تهمت زنی و سرکوبی مخالفت با آن باید در بستر تجدید تسلیحات گسترده و حملات به خدمات اجتماعی و سطح زندگی طبقه کارگر درک شود. در مواجهه با بحران فزایندهٔ سرمایهداری جهانی، طبقه حاکمه، اول از همه ترامپ در ایالات متحده، بار دیگر به سمت جنگ و فاشیسم روی می آورد. تنها یک جنبش مستقل و سوسیالیستی طبقه کارگر میتواند این روند را متوقف کند.
به مبارزه علیه نسلکشی غزه و جنگ امپریالیستی بپیوندید!
