تحقیق اخیر آسوشیتدپرس (AP) که بیش از ۱۰۰۰ لایحه ایالتی مطرح شده در سراسر ایالات متحده در سال ۲۰۲۴ را بررسی کرده است، نشان می دهد که بیش از ۴۲۰ مورد از آنها صراحتاً ماهیتی ضدعلمی دارند و حمایتهای دیرینه بهداشت عمومی را مورد هدف قرار میدهند. طبق یافتههای آسوشیتدپرس، از این تعداد، تقریباً ۳۵۰ مورد علیه برنامههای واکسیناسیون بوده و به دنبال «ممنوعیت تبعیض علیه افراد واکسینه نشده، تدوین جرم کیفری آسیب ناشی از واکسن، الزام بانکهای خون به انجام آزمایش برای یافتن شواهدی از واکسیناسیون و برقراری یک دورهی انتظار ۴۸ ساعته برای واکسن» بودهاند.
در مینه سوتا، دو مورد از این لوایح تا آنجا پیش رفتهاند که واکسنهای mRNA کووید ۱۹ — که از نظر علمی ثابت شده جان میلیونها نفر را نجات دادهاند — را به عنوان «سلاحهای کشتار جمعی» قلمداد کردهاند. بهکارگیری چنین لحنی به کمپینهای اطلاعاتی نادرست راست افراطی مشروعیت قانونی میبخشد که به دروغ ادعا میکنند واکسنها، علیرغم بررسیهای جامع جهانی که ایمنی و اثربخشی آنها را تأیید میکند، موجب آسیب و مرگ گسترده شدهاند. این تلاشهای قانون گذاری همچنین موانع نظارتی جدید و تشریفات اداری بیشتری ایجاد خواهند کرد و دسترسی به واکسیناسیون را برای طبقه کارگر و فقرا که در حال حاضر برای یافتن چاره ای در نظام بهداشتی روزافزون پراکنده تر و پرهزینهتر در تقلا هستند، محدود تر خواهند ساخت. در سراسر کشور ۷۰ لایحه دیگر، اقدامات اساسی بهداشت عمومی مانند فلوراید دار کردن آب آشامیدنی و مقررات مربوط به فروش شیر خام که هر دو آنها برای دههها نقش حیاتی در پیشگیری از بیماریها ایفا کردهاند، را هدف قرار میدهند.
در حالی که بسیاری از این لوایح صرفاً با هدف ارتقای اعتبار فاشیستی قانونگذاران خاصی ارائه شدهاند، تعداد قابل توجهی، حداقل ۳۰ مورد، اکنون در ایالتهای تحت کنترل جمهوریخواهان در غرب میانه، جنوب و مناطق روستایی غرب تصویب یا به اجرا گذاشته شدهاند. ایالتهایی مانند آرکانزاس، فلوریدا، جورجیا، آیداهو، کانزاس، لوئیزیانا، میسوری، مونتانا، اوکلاهما، تنسی و تگزاس، قوانینی را تصویب کردهاند که الزامات واکسیناسیون برای دانشآموزان را تضعیف یا لغو میکند، به الزامات فلوریداسیون آب آشامیدنی پایان میدهد و مقررات مربوط به فروش شیر خام و غیر پاستوریزه را به حالت تعلیق در میآورد. در مجموع، این اقدامات حملهای گسترده به سلامت عمومی و دستاوردهای علمی حاصل از بیش از یک قرن مبارزه اجتماعی است و تهدیدی برای تعمیق بحرانهای ناشی از بیماریهای قابل پیشگیری، رنج جمعی و مرگ زودرس برای نسلهای آینده به شمار می آیند.
این یورش تقنینی توسط شبکهای از سازمانهای به خوبی تامین مالی شده — از جمله اقدام آمریکا را دوباره سالم کنید (MAHA Action)، جنبش دفاع از آزادی بهداشت (SHF)، و مرکز ملی اطلاعات واکسن و بنیاد وستون ای. پرایس (WAPF) — رهبری می شود که حول رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت و خدمات انسانی و کمپین ضد بهداشت عمومی او که با برچسب «آمریکا را دوباره سالم کنید» شناخته میشود، نامی که برای جلب رضایت ترامپ انتخاب شده است، متحد شدهاند. این گروهها به عنوان ابزار سیاسی یک لایه اجتماعی مرفه عمل میکنند که به دنبال پیشبرد دستور کار ایدئولوژیک و در عین حال منافع مادی خود در صنایع رو به گسترش «تندرستی» و سلامت جایگزین را تضمین می کند. همانطور که اخبار ایالات متحده گزارش داده است، ارزش بازار جهانی سلامت تقریباً ۱.۵ تریلیون دلار برآورد میشود که شامل ۱۶۰ میلیارد دلار مکملهای غذایی و ویتامینها و ۲۵۰ میلیارد دلار محصولات به اصطلاح طبیعی و ارگانیک است — بخشهایی که عمدتاً توسط بازاریابی مبتنی بر افراد بانفوذ و تبلیغات در شبکههای اجتماعی هدایت میشوند.
سازمان اقدام MAHA از طریق تونی لیونز، ناشر قدیمی کندی که نقش محوری در استراتژی سیاسی این سازمان و انتشار تبلیغات ضد علمی آن داشته است، روابط بسیار نزدیکی با کندی دارد. دل بیگتری، متصدی سابق کمپین انتخاباتی کندی — رئیس گروه بد آوازه ضد واکسن شبکه اقدام رضایت آگاهانه (ICAN) — اکنون رهبری ائتلاف MAHA را برعهده دارد، که به عنوان بازوی اصلی جمعآوری کمکهای مالی و انتخاباتی این جنبش عمل میکند و منابع مالی را به به سوی ابتکارات کندی و نامزدهای ائتلاف منتقل میکند. یکی دیگر از چهرههای کلیدی، سایر جی، از بنیانگذاران و مشاور جنبش دفاع از آزادی بهداشت است — مرکزی برای حمایت از «آزادی سلامت» که در سال ۲۰۱۹ تاسیس شد— و بهعنوان نیروی اصلی بسیج قانونگذاری برای AHA ، لابیگری را در سطح ایالتی هماهنگ کرده و پیشنویس لوایحی که مبنای موج فعلی قوانین ضد علمی را تشکیل میدهند، تهیه می کند.
این سازمانها تنها لایهی قابل مشاهده ی از شبکهای بسیار گستردهتر از اتحادهای غیررسمی و وابستگان ایدئولوژیک را نشان میدهند. آنچه این محفل را متحد میکند، جایگاه اجتماعی آن است — قشری از سرمایهداران جاهطلب و خردهبورژواهای خودخواه، که از نظر اقتصادی بین سرمایهی بزرگ و طبقهی کارگر تحت فشار هستند — که سرخوردگی های خود را در قالب شعارهای «ضد انحصاری» علیه «شرکتهای بزرگ داروسازی » و مؤسسات بهداشت عمومی فدرال هدایت میکنند، در حالی که خود سیستم سرمایهداری را دستنخورده باقی میگذارند.
هسته ایدئولوژیک این جنبش، فردگرایی اغراقآمیز و خصومت با هرگونه مفهوم مسئولیت جمعی برای سلامت عمومی یا حق اجتماعی برخورداری از مراقبتهای پزشکی است. در محافل همسو با MAHA، اقدامات اساسی بهداشت عمومی — واکسیناسیون، ماسک زدن یا نظارت بر بیماری — به عنوان اشکالی از «استبداد پزشکی» که حاکمیت فرد را نقض میکنند، بازتعریف میشوند. برنامه MAHA آنطور که ادعا میکند، یک قیام مردمی علیه «بوروکراسی» نیست، بلکه یک پروژه ارتجاعی است که از لفاظیهای ضد علمی به عنوان سلاحی برای تبعیت نیازهای اجتماعی از منفعت خصوصی استفاده میکند.
ضدیت عمیق و ریشهدار آنها با کمونیسم، تجلی مستقیم خود را در خصومتشان با برنامههای بهداشت عمومی مانند واکسیناسیون همگانی مییابد، که سطوحی از رفاه را برای بشریت به ارمغان آوردهاند که پیش از این در تاریخ بیسابقه بوده است. آنچه که به عنوان یک جریان حاشیهای آغاز شد، به سرعت به یک جنبش بسیار سازمانیافته و از نظر سیاسی پیچیده تکامل یافته است. همانطور که دکتر ریچارد ال. آلبین از گروه مغز و اعصاب دانشگاه میشیگان در مجله لنست مشاهده کرد، «جنبش ضد واکسن، تا حدی، تلاشی بدبینانه برای استفاده از ترس برای دفاع از منافع ثروتمندان است... [این] بخشی از یک تلاش عمده برای محافظت از موقعیت ممتاز و قدرت ثروتمندان در برابر مداخلات دموکراتیک است.»
اساسا، حمله به سلامت عمومی دو هدف را دنبال میکند — از بین بردن حمایتهای جمعی در حین دفاع از امتیازات شرکتهای خصوصی، «کارآفرینی» و بازار. این گرایش توسط دل بیگتری در اظهاراتش در نمایشگاه تجاری محصولات طبیعی اکسپو غرب ۲۰۲۵ در کالیفرنیا — یکی از بزرگترین گردهماییهای نمایندگان صنایع مکمل غذایی و «سلامتی» در جهان — به صراحت بیان شد، زمانی که او اعلام کرد: «برایم شگفتآور است که قرار است ببینم جمهوریخواهان صنعت مکمل غذایی و صنعت سلامت جامع و متخصصان کایروپراکتیک و طب سوزنی را به سرزمین موعود ببرند.» بیانیه او جوهره اجتماعی این جنبش، یعنی ادغام سیاستهای ارتجاعی با منافع سودجویانه لایههای تجاری گره خورده به بازارهای پرسود تندرستی و بازارهای جایگزین سلامت را در بر میگیرد.
این جهاد ضد علم، هشدارهایی را از سوی دانشمندان برجسته برانگیخته است که آن را نه یک انحراف مجزا، بلکه بخشی از یک تهاجم ارتجاعی گستردهتر علیه بنیانهای روشنگری جامعه مدرن میدانند.
دانشمندان برجسته آمریکایی، چون دکتر پیتر جی. هوتز، پزشک-دانشمند مشهور جهانی، متخصص اطفال و رهبر بهداشت جهانی که ریاست دانشکده ملی طب گرمسیری در کالج پزشکی بیلور را بر عهده دارد، و دکتر مایکل ای. مان، عضو منتخب آکادمی ملی علوم و از صاحبنظران برجسته در زمینه علوم اقلیمی، مشترکا نسبت به حمله فزاینده و سازمانیافته به تخصص علمی هشدار دادهاند. هر دو، جنبش «آمریکا را دوباره سالم کنید» (MAHA) را به عنوان یک تهدید وجودی برای رفاه عمومی شناسایی کردهاند، و حملات آن به اپیدمیولوژی و تحقیقات اقلیمی را به عنوان جلوههای به هم پیوسته همان کمپین ارتجاعی و ضد روشنگری علیه خود دانش عینی میدانند.
هوتز و مان در کتاب اخیر خود با عنوان «علم تحت محاصره» اظهار میکنند: «[رابرت] کندی [جونیور] اصرار دارد که «ضد واکسن» نیست، اما بسیاری از استدلالهای رد شده او مستقیماً از کتاب راهنمای ضد واکسن گرفته شده است که او و سازمان غیرانتفاعیاش در نوشتن آن نقش داشتهاند…. او به راحتی منابع علمی — که اغلب وسیع و با کیفیت بالاتر هستند — را که مغایر با باورهای اوست، نادیده میگیرد.» این عبارت نشان دهنده ماهیت گستردهتر تهاجم ضد علمی و تلاش عمدی آن برای پنهان کردن خصومت ایدئولوژیک با بهداشت عمومی به عنوان شک و تردید مشروع است و از این طریق باعث سردرگمی و بیاعتمادی در میان اقشار وسیعی از مردم میشود.
این تحولات — گسترش لوایح ضد علمی و حمله گستردهتر به سلامت عمومی — یکی از اجزای حمله سازمان یافته به حقوق دموکراتیک و اجتماعی طبقه کارگر را تشکیل میدهد. همانطور که استیو بنن، متحد فاشیست ترامپ، علنا در مصاحبه اکتبر ۲۰۲۵ خود با اکونومیست اعلام کرد، هدف استراتژیک «تصرف نهادها و سپس پاکسازی آنها» است، که او آن را «استراتژی حداکثری با حس فوریت» مینامد. پاکسازی نهادهای عمومی از پاکسازی عقلانیت علمی جداییناپذیر است، که پیشنیاز سازماندهی مجدد اقتدارگرایانه دولت در راستای خطوط شرکتی است. بیش از ۴۲۰ لایحه ضد علمی که به مجالس قانونگذاری ایالتی ارائه شده است، جهتگیری ایدئولوژیک این پاکسازی را آشکار میکنند. آنها با برچیدن آژانسهای بهداشتی فدرال و اعمال اقدامات ریاضتی گسترده، از جمله نزدیک به ۹۹۰ میلیارد دلار کاهش پیشنهادی بیمه بهداشتی مستمندان و سایر هزینههای بهداشت عمومی که در لایحه ارتجاعی «یک لایحه بزرگ زیبا» گنجانده شده است، همراه هستند.
پیامدهای این سیاستها در فروپاشی فزاینده سیستم بهداشت ایالات متحده قابل مشاهده است. تحلیل اخیر نشریهی لنست به این نتیجه رسید که «پول، نه بهداشت، به هدف اصلی تبدیل شده است»، نتیجه اجتنابناپذیر دههها اصلاحات مبتنی بر منطق بازار. اگرچه ایالات متحده تقریباً ۵۰ درصد بیشتر از کشورهای همتراز خود برای خدمات درمانی هزینه میکند — سالانه حدود ۱۷٫۰۰۰ دلار برای هر نفر — امید به زندگی ۴.۱ سال کمتر است و بازنشستگان در پایینترین پنجک ثروت، نه سال زودتر از ثروتمندترین افراد میمیرند. در همین حال، سود شرکتهای عظیم حوزهی بهداشت سر به فلک کشیده است: تنها گروه بهداشت یونایتد ۳۲.۳ میلیارد دلار درآمد را در سال ۲۰۲۴ گزارش کرده است، سودی که عمدتاً از برنامه های تأمینشده از منابع عمومی مزایای بیمه پزشکی سالمندان و مراقبت های مدیریت شده مستمندان استخراج شده است. طبق گزارش اخبارStat، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۲، شرکتهای مراقبتهای بهداشتی ۲.۶ تریلیون دلار از هزینه مراقبت از بیماران را به سهامداران اختصاص دادهاند. اکنون نزدیک به یکسوم از کل هزینههای درمانی در ایالات متحده صرف امور اداری میشود — از جمله بازاریابی، صدور صورتحساب و مدیریتِ ردِ مطالبات — که دو برابر سهم مشابه در نظام تکپرداختی کانادا است. نتیجه، یک زیرساختهای بهداشتی است که نه حول نیاز انسانی، بلکه حول انباشت سود سازماندهی شده است.
همگرایی کمپین ضدعلمی جنبش MAHA، مالیسازی مراقبتهای بهداشتی و سیاستهای دولت ترامپ، تهدیدی جدی برای طبقه کارگر و دستاوردهای اجتماعی به دست آمده در حوزه بهداشت عمومی در طول قرن گذشته است. این بحران تصادفی نیست، بلکه تعمداً از طریق اقدامات سیاسی ایجاد شده است. با ادغام دستور کار ماها توسط کندی در دستگاه دولتی، دولت به طور سازمان یافته در حال از بین بردن پایههای بهداشت عمومی است و در عین حال برنامه ریاضت اقتصادی را دنبال میکند که سالمندان، بیماران و فقرا را تهدید میکند.
همانطور که دکتر مارک کوهن، استاد سیاستگذاری بهداشت در دانشگاه جورج واشنگتن، اخیراً هشدار داد، «حملات به بهداشت عمومی، بازتابی از برچیدن گستردهتر شبکه امنیت اجتماعی است. آنچه بیش از همه مرا نگران میکند این است که افرادی که به این برنامهها وابسته هستند، هیچ جایگزین خصوصی ندارند — سالمندان، معلولان، کارگران فقیر. آنها تعمدا کنارگذاشته شدهاند.» مشاهده ی او هزینه انسانی نظامی را نشان میدهد که بهداشت و زندگی را تابع الزامات منفعت خصوصی میکند.
حمله به علم و بهداشت عمومی، حملهای فاشیستی به دستاوردهای دموکراتیک و اجتماعی طبقه کارگر است. هیچ یک از احزاب سرمایهداری — جمهوریخواهان و دموکراتها — هیچ گونه مخالفتی را علیه این تهاجم ابراز نمی کنند. دفاع از علم، بهداشت و خود زندگی مستلزم بسیج سیاسی مستقل طبقه کارگر است. تنها از طریق یک برنامه سوسیالیستی، که با درک علمی از جامعه و طبیعت هدایت میشود و به جای منفعت شخصی، معطوف به نیازهای انسانی است، میتوان دستاوردهای تمدن را حفظ و گسترش داد.
به مبارزه برای پایان دادن به بیماری جهانگیر کووید ۱۹ بپیوندید
